گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
طبیب اصفهانی

چو خنجر ستم آن ترک لشگری برداشت

دلم ستم‌کشی و او ستمگری برداشت

منم که روز ازل از من آسمان و زمین

محبت پدری مهر مادری برداشت

خوشم به‌ضعف تن اما فغان که صیادم

ز صید من نظر از عیب لاغری برداشت

ز سنگ حادثه ایمن شود کسی که به‌تن

نهال هستی او ننگ بی‌بری برداشت

به‌حیرتم که ز آوارگی چه دید که خضر

گذاشت پیروی از دست و رهبری برداشت

به‌ملک حسن بت ماست خواجه‌ای که نظر

ز بندگان ز غرور توانگری برداشت

گهر فروش دل من طبیب گاه سخن

چه ناله‌ها که ز انصاف مشتری برداشت