از بَرَت کی من به این الفت جدا خواهم شدن
من تن و تو جان جدا از جان کجا خواهم شدن
گر تو بوی پیرهن داری ز مشتاقان دریغ
از پی دریوزه در پیش صبا خواهم شدن
وقت آن آمد که گیرم گوشهای از همدمان
بس که دیدم بیوفایی بیوفا خواهم شدن
هر بری کآورد نخلم هستیم بر خاک ریخت
من چه دانستم که بیبرگ و نوا خواهم شدن
میتپد مرغ دلم در سینه چون بسمل طبیب
غالبا در دام عشقی مبتلا خواهم شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر اگر باشد ز قید تن رها خواهم شدن
بی گره چون موجه آب بقا خواهم شدن
بینوا سازد مرا گر چند روزی برگریز
در بهاران صاحب برگ و نوا خواهم شدن
می کند بر مدعای من فلک ها سیر و دور
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.