اگر از حال ما پرسی بپرس از طرّهٔ جانان
پریشانان نکو دانند احوال پریشانان
ملک آسوده در خلوتسرا و دادخواهان را
دریغا خون کند در دل تغافلهای دربانان
نکویان سستپیمانان و من داغم درین گلشن
که میخوانند گلهای چمن را سستپیمانان
مکن منع از گرستن عاشقان را حسبة لله
میفشان آستین بر دیده خون دلافشانان
نهانی رازهای عشق را شادم که در مجلس
ندیدم چون سبکروحی نهفتم از گرانجانان
به حالم گرفتد کافر شود شایسته رحمت
نه آخر من مسلمانم خدا را ای مسلمانان
رسد نازش به مرغان چمن گو مرغ روح من
بگردد بعد مردن گرد کویت بالافشانان
کِیَم من تا به خاکم رنجه سازی آن کف پا را؟
به خاک من گذاری کن نگارا با رگی رانان
به این آلوده دامانی که من رفتم زهی حسرت
که پاکان بگذرند از تربتم برچیدهدامانان
طبیب از چشم خلق افتادم و رسم قدیمست این
که میافتد نهال بیثمر از چشم دهقانان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به تبیین حال و روز عاشقان و پریشاناحوالان میپردازد. او از درد و رنج ناشی از غم جدایی و سستپیمانی در عشق صحبت میکند و از بیتوجهی دربانان و حکام نسبت به درخواستهای دادخواهان گله میکند. شاعر همچنین به زیبایی عشق و رازهای آن اشاره میکند و میگوید که در دلش غم و حسرت دارد. او از جامعهای سخن میگوید که در آن عشق و محبت به درستی درک نمیشود و پاکان از آلودگیها فاصله میگیرند. در نهایت، شاعر به وضعیت خود و عدم توجه دیگران به او و دردهایش اشاره میکند و از زوال آرزوها و حسرتهای خود میگوید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از حال و روز ما بپرسی، بهتر است از دلهای پریشان کسانی که عاشقند، جویا شوی؛ زیرا آنها به خوبی از وضعیت و اوضاع پریشان ما آگاهند.
هوش مصنوعی: پادشاه در آرامش و تنهایی خود به سر میبرد، اما کسانی که حقخواه هستند حسرت میخورند که چقدر از نادانی و بیتوجهی دربانان رنج میبرند.
هوش مصنوعی: در این گلستان زیبا، زیباییها و کسانی که به آنها اشاره میشود، کمثبات و بیوفا هستند. اما من در این میان احساس تنهایی و غم میکنم، زیرا این گلها که به زیبایی شناخته میشوند، به سستی و ناپایداری معروف شدهاند.
هوش مصنوعی: از گرسنگی عاشقان جلوگیری مکن، برای خداوند دستت را بر چشمان آنانی که دلشان خون است نریز.
هوش مصنوعی: من از محبتهای پنهانی خوشحالم، چون در جمع دوستان خاص خودم، توانستم احساسات و رازهای عاشقانهام را از دلهای سنگی و سخت پنهان کنم.
هوش مصنوعی: بخاطر حالتی که دارم، افراد کافر هم میتوانند شایسته رحمت شوند، اما من در نهایت مسلمانم. ای مسلمانان، به خدا قسم!
هوش مصنوعی: نرگس زیبای چمن آنقدر ناز دارد که میتواند دل هر پرندهای را به خود جذب کند. بعد از اینکه از دنیا میروم، روح من بر سر کوی او پرچمافشانی خواهد کرد.
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که تو را به خاطر پاهایت به خاک بیندازم؟ ای محبوب، با رگهایم بر خاک من بگذار.
هوش مصنوعی: من به چنین مکانی آلوده قدم گذاشتم و افسوس که پاکدامنان هرگز از کنار قبر من عبور نخواهند کرد.
هوش مصنوعی: من از نظر مردم اعتبارم را از دست دادهام، و این یک امر عادی است که درختی بیثمر هم از نظر کشاورزان بیارزش شده و به زباله میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حکایت کرد باد از گل، گل از پیراهن جانان
که نبود بوی جانان جز نصیب پاکدامانان
پر از لاله ست صحرا داغ هجران دیده ای گویی
گذشته ست آن طرف از دیده ها خون دل افشانان
تو خوش زی ای به بزم وصل در سر ساغر عشرت
[...]
خوشاب بزمی که سرخوش از شراب صحبت جانان
برقص آیم چو مستان دستکوبان پایافشانان
بیک جام میم کافر شناسد زاهد و داند
مسلمان خویش را و میخورد خون مسلمانان
ز بیقدری کشم از آسمان نازی درین محفل
[...]
گدایان را، هوای بزم سلطانی و، سلطانان
نشانده بر در دولت سرا، بیرحم دربانان!
نشسته جانفشانان بر سر راهش من و، ترسم
که از من بگذرد با غیر، بر من دامنافشانان
مرا عهدی است با خوبان، بسی محکم؛ چه سود اما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.