بر من نیندازد نظر، بی اعتباری را ببین
باشم براهش خوارتر از خار، خواری را ببین
آسوده در خلوت شهم، کی می دهد دربان رهم
من همچنان بر درگهم، امیدواری را ببین
دردا که آن بیدادگر شد دوست با دشمن دگر
رسم وفاداری نگر آئین یاری را ببین
هر نخلی از تو بارور من خالی از پا تا بسر
چون نخل خشگ از برگ و بر بی برگ و باری را ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از احساس ناامیدی و تنهایی خود سخن میگوید. او اشاره میکند که دیگران به او بیاعتنایی میکنند و او را خوار میشمارند. در خلوت خود، حس میکند که هیچکس به او راه نمیدهد و همچنان امیدوار است که روزی به او احترام گذاشته شود. همچنین، او درباره خیانت و بیوفایی دوستان صحبت میکند و میگوید که درختی که بارور است، او در مقابل خالی و بدون بهره است. در نهایت، شاعر احساس کمبود و تنهایی عمیق خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: کسی به من توجه نمیکند، بیارزشی را ببین که من در نظر او حتی از یک خار هم کمتر هستم. این ذلت و خاری را ببین.
هوش مصنوعی: در آرامش تنهاییام، هیچکس اجازه ورود به من را ندارد. من همچنان دروازهام را نگه داشتهام و میخواهم امید را ببینم.
هوش مصنوعی: آه از این که آن کسی که برای من دوست و همراه بود، حالا با دشمنانم همدست شده است. به وفاداری او نگاه کن و ببین که چگونه دیانت یاری را زیر پا گذاشته است.
هوش مصنوعی: هر درختی که از وجود تو بهرهمند است، من از سر تا پا چون درخت خشک و بیبرگ و بار هستم. به درختی که بیبرگ و بار است نگاه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.