زبیدادت ننالد چون دل من؟
که هر دم می کنی در خون دل من
ندانستی دلم را قدر و بسیار
بجوئی و نیابی چون دل من
تومعشوقی سزد شادان دل تو
منم عاشق سزد محزون دل من
تو ساغر می کشی با غیر و غافل
که حسرت می کشد در خون دل من
چه ساغرهای حسرت زد شب هجر
به یاد آن لب میگون دل من
مروت نیست ورنه برقی از آه
زدی در خرمن گردون دل من
دلم آمد بتنگ از سینه ای کاش
فتد زین کنج غم بیرون دل من
طبیب آن باده ام در ده که سازد
به یک پیمانه دیگرگون دل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد دیده به عشق، رهنمون دل من
تا کرد پر از غصه درون دل من
از آن تنها کند پرخون دل من
که هر دل را نخواهد چون دل من
بسختی چون دل لیلی دل او
بنرمی چون دل مجنون دل من
چه حالست اینکه چشمت بر دل غیر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.