گذارد کی مرا سودای عشق از جوش بنشینم
که با دل در سخن باشم اگر خاموش بنشینم
زبان انداخت از پا شمع محفل را همان بهتر
چو شاخ گل درین گلشن سراپا گوش بنشینم
مرا نعل است در آتش ز شوق خاکساریها
چو ماه نو اگر با آسمان همدوش بنشینم
طبیب از بزم عشرت سرگران گشتم خوش آن محفل
که نوشم باده از خون دل و خاموش بنشینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالاتی که عشق بر او میگذارد صحبت میکند. او میخواهد عشق را تجربه کند، حتی اگر این به معنای سکوت و گوش سپردن باشد. شاعر به زیباییهای اطراف اشاره میکند و میگوید که مانند شمعی در محفل، بهتر است خاموش بنشیند تا به دلخوشیهای عشق گوش فرا دهد. او همچنین از آتش اشتیاق و رنجهایی که عشق به همراه دارد میگوید و ترجیح میدهد که از دلتنگیهایش در یک جمع عاشقانه بنوشد. در این فضا، او به آرامش و سکوت نیز اهمیت میدهد.
هوش مصنوعی: عشق در وجود من چنان شعلهای است که نمیتوانم آرام بگیرم. اگر بخواهم ساکت بمانم و حرف نزنم، باز هم دلم در حال گفتگوست.
هوش مصنوعی: شمع محفل زبانش را از کار انداخت و بهتر است که من مانند گل گوشهنشینی کنم و سکوت اختیار کنم.
هوش مصنوعی: من از شوق و عشق به خاکساریها در آتش سوزانده میشوم؛ اگر به مانند ماه نو در آسمان کنار او بنشینم.
هوش مصنوعی: من از جشن و شادی خستهام و خوشا به حال آن محفل که در آن میتوانم به آرامی بنشینم و از درد دلهایم بنوشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درین گلشن چو شاخ گل، سرا پا گوش بنشینم
فغان بلبلی تا نشنوم، خاموش بنشینم
فریبم میدهی از وعده ی فردا، که باز امشب
بصد امیدواری در رهت چون دوش بنشینم
مکش زین بیش، ای سرو سهی از غیرتم، تا کی
[...]
گمان کردم که در هجرت شبی خاموش بنشینم
بر آتش دیگدان دارم کجا از جوش بنشینم
منم آن بلبل شیدا که گلزارم شده یغما
بگو خود ای گل رعنا که چون خاموش بنشینم
بود تا هوشم اندر سر از این سودا بجوشد دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.