سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱ یک شهر همه حدیث آنروی نکوست دلهای همه جهانیان بسته اوست ما می کوشیم و دیگران میکوشند تا دست کرا دهد کرا خواهد دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف یک شهر زیبا و دلنشین میپردازد که دلهای مردم جهان به آن جلب شده است. در این شهر، همه سعی میکنند و تلاش میکنند تا به محبتی که در آن نهفته است دست یابند. در نهایت، اشارهای به اهمیت دوستی و ارتباطات انسانی دارد.
هوش مصنوعی: این شهر تمام داستانها درباره دختر زیبایی است و دلهای همه مردم جهان در اختیار اوست.
هوش مصنوعی: ما تلاش میکنیم و دیگران هم تلاش میکنند تا دستی به کسی برسد که او نیز دوست دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادهست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدرّاند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.