خوره شده بمیان پای من بپای که چه
فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه
میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون
به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه
چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر
دوایه بسته بخود همچنان درای که چه
تو هر زمانی گداتری و من کرده
توانگری همه در کار نو گدای که چه
یکی نگوئی هر تاز را که ای گنده
کنی بما ستم و جور غم فزای که چه
جواب آن غزلست این که گفت مختاری
گره زده سر زلفین دلگشای که چه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری انتقادی و نمادین است که در آن شاعر به بررسی وضعیت خود و دیگران میپردازد. او به خود و دیگران نقیصهها و مشکلات اجتماعی را یادآوری میکند و از نابرابریها و ستمها سخن میگوید. در این شعر، شاعر با زبانی طنزآمیز و تمثیلی به تضادهای زندگی و وضعیت اجتماعی اشاره میکند و به نوعی انتقاد به قدرت و ثروت در جامعه دارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که زیبایی و خوشیهای زندگی به نوعی به دست خود انسانها بستگی دارد و باید به دنبال تغییر و بهبود اوضاع بود.
هوش مصنوعی: در میان پای من چیزی افتاده که باعث نگرانی و ناراحتیام شده است. این چیز سنگین و بزرگی است که دلایل مختلفی برای بوجود آمدن آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: در میان پای یک شخصی که دوغ میریزد، او به اندیشیدن به موضوعی مهم مانند تجربیات گذشته و یادگیری از آنها مشغول است؛ مانند دانشی که به سن و تجربه برسد و میخواهد به کودکی که ممکن است آینده خوبی داشته باشد، یاد بدهد.
هوش مصنوعی: انسانی مانند شتر که گردن خود را به دور چیزی بسته، در تلاش است تا از اوضاع و شرایطش بهرهبرداری کند و به دقت درگیر مسائل خود باشد. او در شرایطی مشابه، باید به دقت عمل کند و در عین حال به خواستهها و آرزوهایش توجه داشته باشد.
هوش مصنوعی: تو در هر زمان ضعیفتر و نیازمندتری و من قدرت و تواناییام را به دست آوردهام. همه در کار جدیدی هستیم، پس چه اهمیتی دارد که تو در چه حالتی هستی.
هوش مصنوعی: بگذار کسی را نگوید که تو چه کردهای و با کارهای نادرست خود بر ما ظلم و غم میافزایی.
هوش مصنوعی: این متن به نوعی اشاره دارد به این که پاسخ به سوالات و ابهامات، در شعر و غزل هایی نهفته است که پیرامون زیبایی و جذابیت وجود دارد. به ویژه اشاره به نوازش و زیبایی طبیعی که در وجود کسی وجود دارد و اینکه برخی چیزها به خودی خود گشاینده دل و ذهن انسان هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به صد دلیل نرفتن ره خدای که چه؟
به صد چراغ ندیدن به پیش پای که چه؟
گذشته اند ز چه بی عصا سبکپایان
تو می روی به ته چاه با عصای که چه؟
ز برق و باد سبق می برند گرمروان
[...]
خبر ز سوز نداری سروده نای که چه
برای درد نفهمیده وای وای که چه
دلم چه کرد که گلزار درد و داغ تو شد
بساط شاهی و ویرانه گدای که چه
خمار نشئه به غیر از خیال و خوابی نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.