خبر ز سوز نداری سروده نای که چه
برای درد نفهمیده وای وای که چه
دلم چه کرد که گلزار درد و داغ تو شد
بساط شاهی و ویرانه گدای که چه
خمار نشئه به غیر از خیال و خوابی نیست
تمیز صاف به بزم جهان ز لای که چه
به خود قرار ستم داده ای که من دارم
ز بیقرار شکیبم مپرس های که چه
غبار کلبه ام از ذره وحشت افزاید
دل دویده ز آسایش سرای که چه
چه گشت در دلت این شوخی نگاه از چیست
بگو بگو به خداوندی خدای که چه
خروش گریه دل رام صید تأثیر است
تنک شرابی (و) افشای های های که چه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و اندوهی عمیق صحبت میکند که ناشی از عشق یا جدایی است. شاعر از سوزی در دلش میگوید و واکنشهای محتاطانهاش به شرایط و احساساتش را توصیف میکند. او به دنیای پر از دردی اشاره دارد که از وضعیتش ناشی میشود، و نشان میدهد که در این آشفتگی هیچ آرامشی پیدا نمیکند. در نهایت، شاعر به عمق ناراحتیها و تأثیر آن بر روح و جانش میپردازد و از خداوند درخواست میکند تا به او پاسخ دهد. تماماً حاکی از احساساتی عمیق و پیچیده است که در زندگی انسانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو از احساسات و دردهایی که درون نای نهفته است، بیخبر هستی، در حالی که این نای، نالهها و زاریهای دل را به گوش میرساند. وای بر تو که متوجه این دردها نیستی.
هوش مصنوعی: دل من چه کرده است که دنیایم پر از غم و درد تو شده است، در حالی که زندگی شاهانه و بیخیالی یک گدا را به نمایش میگذارد، که مهم نیست.
هوش مصنوعی: نشئه و مستی چیزی جز خیال و خواب نیست، و در دنیا نمیتوان با وضوح و روشنایی تشخیص داد که چه چیزی درست است و چه نادرست.
هوش مصنوعی: تو به خودت ظلم کردهای و آرامش را از خود گرفتهای، در حالی که من به خاطر بیقراریام به صبر وارد شدهام. از من نپرس چه بر سرم آمده است.
هوش مصنوعی: غبار و کثیفی اطراف خانهام از ترس و نگرانی زیاد میافزاید و دل من که به دنبال آرامش است، نگران و بیقرار شده است.
هوش مصنوعی: چه چیزی در دل تو باعث این شوخی در نگاهت شده؟ بگو، بگو به خدا که چه شده است.
هوش مصنوعی: صدا و گریه دل به خاطر تأثیرات عمیق و احساساتی است که در وجودش ایجاد شده، و این نشاندهنده حالتی است که به خاطر نوشیدن کم و شتابزده، اوضاعش به هم ریخته و در دلش مشکلات و احساسات تلخی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوره شده بمیان پای من بپای که چه
فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه
میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون
به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه
چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر
[...]
به صد دلیل نرفتن ره خدای که چه؟
به صد چراغ ندیدن به پیش پای که چه؟
گذشته اند ز چه بی عصا سبکپایان
تو می روی به ته چاه با عصای که چه؟
ز برق و باد سبق می برند گرمروان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.