گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سوزنی سمرقندی

خواجه محمد بن محمد که بی بهار

خلق خوش تو گل شکفاند بماه دی

بویاتر است خلق لطیفت بسی از آن

کز آتش و گل افتد در آبگینه خوی

امروز بنده خواهد مهمانت آمدن

کز یخ چو آبگینه شامیست زیر پی

دست تهی نیاید، بازا هدک بود

آن کز نفاق هست چو عبدالله ابی

با خویشتن بیارد اگر دسترس بود

گلرخ بتی لطیف و چو در آبگینه می

تا هوشیار، سنگ وی و آبگینه تو

چون مست گشت، سنگ تو و آبگینه وی

بر ساز مجلسی که نباشد در او کسی

جز لعبتی که چنگ زند جز مئی و نی

احمد حریف وار ز رامین سخن کند

یا آنکه باز گوید ازایشان حدیث حی

اینست شرط بنده بدین شرط بنده را

گر میزبان شوی شو، اگر نه، فرست می

تا بنده میهمان تو باشد بخوان خویش

نا آمدن ز بنده غنیمت شمار هی

تا مدتی که طی نشود نامه وار چرخ

از گشت چرخ نامه عمرت مباد طی

 
 
 
عنصری

خوارزم گرد لشکرش ار بنگری همی

بینی علم علم تو بهر دشت و کردری

منوچهری

نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می

تمثالهای عزه و تصویرهای می

بستان بسان بادیه گشته‌ست پرنگار

از سنبلش قبیله و از ارغوانش حی

صد کارگاه ششترکرده‌ست باغ لاش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مسعود سعد سلمان

روز دی است خیز و بیار ای نگار می

ای ترک می بیار که ترکی گرفت دی

می ده به رطل و جام که در بزم خسروی

بنشست شاه شاد ملک ارسلان به می

شاهی که کرد چرخ و فلک را به زیر پای

[...]

وطواط

فصل بهار آمد و بگذشت عهد دی

پیش آر، ای چراغ ری، اکنون چراغ می

تاریکی است مانده ز دی در نهاد ما

و آن جز چراغ می نبرد، ای چراغ ری

برکش نوا، که خاطب گل بر کشید صورت

[...]

سوزنی سمرقندی

ای پایگاه قدر تو بر خط استوی

از فر تو چو خلد برین گشته استوی

در باغ استوی طرب انگیز بگذران

لحن مغنیان خود از خط استوی

جان راغذا سماع خوش و روی نیکو است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه