محترم قاضی سدید ای خلق را
رای و تدبیر صواب آموخته
در میان کار بوده سالها
هم دریده شغلها هم دوخته
وام داری دارم از سرمای دی
وام او خواهم بآتش سوخته
نیست هارم تا برانم پیش او
حشمت چخماق و سنگ سوخته
هائطی و روستائی و خلج
بی بها هیزم بمن بفروخته
هیچ تدبیری توانی ساختن
کاتشی سازم بلند افروخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به قاضی سدید اشاره میکند و از تواناییهای او در تصمیمگیری و تدبیر سخن میگوید. شاعر از سالها تجربهاش در کار قضاوت صحبت میکند و از مشکلات و سختیها در این مسیر یاد میکند. او به یک وام اشاره میکند که از سرمای دی گرفته و میخواهد از آن استفاده کند، ولی با مشکلاتی مواجه است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که باید با تدبیر و اراده خود، راهی برای حل مشکلات پیدا کند و به سوی روشنایی و پیشرفت حرکت کند.
هوش مصنوعی: قاضی محترم، تو به خوبی میدانی که چگونه باید به قضاوت و برنامهریزی صحیح بپردازی.
هوش مصنوعی: سالها در حال فعالیت بوده، کارهای مختلف را رها کرده و شماری از کارها را نیز به هم پیوسته است.
هوش مصنوعی: من از سرمای زمستان وام گرفتهام و میخواهم او را با آتش سوختهام پرداخت کنم.
هوش مصنوعی: من هیچ قدرتی برای جلوه دادن خودم ندارم، پیش او حتی سنگ و چخماق هم ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: من از کسی برای خودم هیزم خریدهام که نه شهری است، نه روستایی و نه از نژاد خاصی، و ارزش زیادی ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ نقشهای قادر نیست تا آتش بزرگی بسازد که شعلهور و بلند باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز از بسطش سپید افروخته
شب ز قبضش در سیاهی سوخته
هر دو بحری آشنا آموخته
هر دو جان بی دوختن بر دوخته
آتش شوقت جهانی سوخته
بی تو شمع هیچکس نفروخته
عشق او خوش آتشی افروخته
غیرت او غیر او را سوخته
عشقبازی کار آتش بازی است
او چنین کاری به ما آموخته
گنج او در کنج دل ما یافتیم
[...]
عاشقی باشم به تو افروخته
دیده را از دیگران بردوخته
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.