صاحب عادل وزیر شاه معظم
صدر خجسته پی عزیز مکرم
سرور عالم که هست از نیت نیک
عالمیانرا بشفقت پدر و عم
خرم و خوش باش کز قبل اوست
پیش ممالک مرفه و خوش و خرم
تا سوی در غم نشاط کرد و خرامید
شد در غم بسته بر نواحی در غم
در غم چون بادیه شده ز غم آب
گشت چو دریا پر آب و رفت همه غم
تا که بدر غم نیامد او بتماشا
در غمیانرا جز آب دیده نشدنم
هست کنون بیم آن کز آب فراوان
در غم پنهان شو چو یونان در یم
بر همه عالم موفق است بتیمار
شفقت او پرورنده همه عالم
آدمئی نیست گر عنایت او نیست
آدمیانرا مگر وصی شد از آدم
خلق گریزنده و رمیده و طان
باز بعدل وی آمدند فراهم
نام عمر زنده کرد و داد بگسترد
نام ستم کرد از نهاد جهان کم
سرور هر محفل است و صاحب عادل
چون سر هر سال هست ماه محرم
دهر بجز بر رضای او نکند کار
بخت بجز بر مراد او نزند دم
تا نبود خط و کلک کار گشایش
شغل همه عالم است مشکل و مبهم
مصلحت شاه و لشکری و رعیت
بر قلم او مفوض است و مسلم
در خور انگشت اوست خاتم دولت
عیش ابد نقش بر نگینه خاتم
تا حرم کعبه معظم را هست
حرمت بر آستانهای مقدم
باد بحرمت سرای دولت عالیش
چون حرم کعبه شریف معظم
دولت او باد تا قیامت عالی
حکم روانش همیشه نافذ و محکم
تا که جهانست او همی . . . باد
نافذ فرمان و فخر دوده آدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف و تحسین وزیر عادل و صاحبنفوذ یک پادشاه میپردازد. نویسنده با اشاره به نیت نیک وزیر و تأثیر مثبت او بر مردم، به شادابی و رفاه آنها اشاره میکند. همچنین بر اهمیت توجه وزیر به امور کشور و مردم تأکید میشود و به نقش او در کاهش ظلم و برقراری عدالت اشاره میکند. در ادامه، شاعر از سرور و صلاحیت وزیر در ادارهی امور و تصمیمگیریهای مربوط به رعیت و لشکر سخن میگوید و بر پایداری و قدرت حکم او تأکید میکند. در نهایت، او دولت وزیر را تا قیامت عالی و نافذ میداند و برای او آرزوی موفقیت میکند.
هوش مصنوعی: وزیر عادل شاه بزرگ و محترم، شخصی گرامی و محبوب است.
هوش مصنوعی: سرور جهان که به خاطر نیت خوب مردم، با مهربانی مانند پدر و عموی خود رفتار میکند.
هوش مصنوعی: شاد و خرم زندگی کن، زیرا خوشی و راحتیای که داری، از جانب اوست.
هوش مصنوعی: به سوی در رفت و با شوق و نشاط حرکت کرد، اما در غم و اندوهی که او را فراگرفته بود، پا به آرامی بر زمین گذاشت.
هوش مصنوعی: در جستجوی درد و غم، دل مانند دریا پر آب شده است و تمام اندوهها را از خود دور کرده است.
هوش مصنوعی: تازه وقتی که ماه کامل روشن نشود، در میان غم و اندوه فقط نمیتوانم چیزی جز اشک ببینم.
هوش مصنوعی: اکنون نگرانی این است که از فراوانی آب، در غم پنهان شوم، همچون یونانی که در دریا غرق شده است.
هوش مصنوعی: محبت او بر همه موجودات حاکم است و اوست که همه چیز را nurtures و پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: اگر لطف و رحمت خدا نباشد، هیچ انسانی وجود ندارد و انسانی که هست به واسطهٔ حضرت آدم است.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر عدالت او به هم نزدیک شده و متحد شدند، در حالی که قبلاً از او دوری میکردند و فرار میکردند.
هوش مصنوعی: عمر به زندگی خود نام و یاد ماندگاری بخشید و بر گستردگی آن افزود. اما ستم و ظلم باعث شد که از سرزمین جهان کاسته شود.
هوش مصنوعی: او در هر جمع و محفل به عنوان برترین و عادلترین فرد شناخته میشود، مانند اینکه محرم به عنوان آغاز سال جدید اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: دنیا جز بر اساس رضایت او کاری انجام نمیدهد و بخت جز به خواسته او پاسخ نمیدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نوشته و خط وجود نداشته باشد، همه مشکلات و دشواریهای زندگی پیچیده و مبهم خواهد بود و راهی برای حل آنها نیست.
هوش مصنوعی: حفظ منافع شاه، ارتش و مردم به قلم او سپرده شده و این موضوع کاملاً واضح است.
هوش مصنوعی: به خاطر انگشت او، جشن شادمانی و نعمتهای جاودان به تصویر در آمده و بر روی نگین خاتم نقش بسته است.
هوش مصنوعی: هرگاه حرمت و عظمت خانه کعبه برقرار باشد، باید به درگاههای مقدس آن احترام گذاشت.
هوش مصنوعی: باد به خاطر عظمت و مقام بالای تو، مانند حرم کعبه که مورد احترام و شان است، به سرای دولتی تو میوزد.
هوش مصنوعی: خوشبختی او تا ابدیت برقرار باشد و ارادهاش همیشه قوی و مؤثر باقی بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان برقرار است، او نیز به قدرت و تسلط خود ادامه میدهد. این قدرت مثل بادی است که فرمانش نافذ است و افتخار نسل آدم را به دوش میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاعرکی تاز باز یافه درآیم
هر نفسی تاز را بزخم درآیم
تا ز چو دیدم زمانش ندهم یکدم
تا بنمایم وثاق و حجره و جایم
گرد پلاس خر دریده نگردم
[...]
اذا کنت قوت النفس ثم هجرتها
فلم تلبث النفس التی انت قوتها
جان و جهانم تویی و گرت نبینم
یکسر بد روز باد جان و جهانهم.
چون چنبر عنبرین بنفشه در هم
گاهیش قدم فرق و گهی فرق قدم
هست امیدم که خاک پای تو گردم
بار خدایا بدین امید رسانم
گر سلسلهٔ زلفت در دور چنان پیچد
در پیچِ نماز خود دوزخ به دعا خواهم
روی سیه و موی سفید آوردم
چشمی گریان، قدی چو بید آوردم
چون خود گفتی که ناامیدی کفر است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.