خاک...
...نیست در سر من
مرا...
...یارست در برابر من
ز عشق...
... چه ضرورست ای برادر من
نهان چگونه کنم...
چون لب خشک است و دیده تر من
نثار خاک قدمهای این...
به هیچ جا نرسد تحفه محقر من
جفای چرخ و فراق ترا و جور رقیب
درین زمان چه کند این دل صنوبر من
چو غیر عشق ندارد درین جهان صوفی
اگر تو صاحب دردی ببین به دفتر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق شاعر را درباره عشق و فراق بیان میکند. شاعر از دوری معشوق و سختیهای زندگی میگوید و میپرسد که عشق چه نیازی دارد وقتی که در دلش درد و رنج وجود دارد. او از خشکی لبان و اشکهایش سخن میگوید و نشان میدهد که در برابر مشکلات و بیعدالتیهای زمانه، دلش همچنان به عشق وابسته است. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق تنها چیز با ارزش در زندگیاش است و از کسی که درد عشق را تجربه کرده، میخواهد تا با او همدردی کند.
هوش مصنوعی: در ذهن من هیچ فکر بیهودهای وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من در مقابل تو از یاری و حمایت برخوردارم.
هوش مصنوعی: برادر عزیز، عشق چه نیازی دارد؟
هوش مصنوعی: چطور میتوانم احساساتم را پنهان کنم، در حالی که لبهایم خشک و چشمانم پر از اشک هستند؟
هوش مصنوعی: نذر خاک پای این... است که هدیه ناچیز من به هیچ جا نرسد.
هوش مصنوعی: دل من که شبیه درخت صنوبر است، با مشکلات زندگی، جدایی از تو و بیمهر بودن رقیب در این دوران چه کند؟
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا چیزی جز عشق وجود ندارد، ای صوفی، اگر تو درد و رنجی را در دل داری، نگاهی به نوشتههای من بینداز.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخاک پای تو، ای سرو ناز پرور من
که جز هوای وصال تو نیست در سر من
براه عشق تو خاکم، طریق من اینست
درین طریق نباشد کسی برابر من
غم تو در دل تنگم نشست و منفعلم
[...]
حباب نیست ز خون گرد دیده تر من
هوای غیر تو بیرون شده است از سر من
بسوخت آتش حیرت مرا نمی دانم
چه کرده ام ز چه رنجیده است دلبر من
بپای بوس توام ره بهیچ صورت نیست
[...]
غضنفر کلجاری به طبع همچو پلنگ
رسید و خواست که خود را کند برابر من
ولی ز آتش طبعم پلنگ وار گریخت
غریب جانوری دور گشت از سر من
خوشم بسایه ات ای سرو نازپرور من
مباد کم نفسی سایه ی تو از سر من
چنین که محو جمال توام نمی دانم
منم مقابل تو یا تویی برابر من
قدم به کلبه ی من نه که رشک خلد شود
[...]
اگر چه دور به فرسنگ هایی از برمن
ولیک می نروی یکدم از برابر من
هوای آب وصال تو زنده داشت مرا
اگر نه ز آتش هجران گداخت پیکر من
به داغ لعل تو یک چشمزد نشد که نریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.