گنجور

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۱ - شاهنشاهی اکوس (اخواست)

 

اکوس اندر آمد به تخت مهی

نشست از برگاه شاهنشهی

ستمکار و بدکار بود آن پسر

همی خواند خود را بنام پدر

به شهنامه اخواست خواند ورا

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۲ - فتوحات اخواست در فلسطین و مصر

 

بیاراست پس خویشتن، جنگ را

به خون تیزتر کرده بد جنگ را

سپهدار خود شد به نفس نفیس

نخستین بیامد به سوی فنیس

جهان جوی منتور آمد برش

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۳ - شمه ای از حال فیلپوس

 

فلیب دلاور به مکدونیا

در آن عصر بد حکم داری کیا

اگر چه به شه دادی او باژ و ساو

ولی کس به زورش نمی داشت تاو

همه ملک یونان به دست آورید

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۴ - کشته شدن اخواست

 

وزین روی اخواس در عیش و نوش

به سر برد در بابل و گه به شوش

همه کار لشگر به منتور داد

نیاورد از کین دیرینه یاد

یکی خواجه اش بود بس ناسپاس

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۵ - شاهنشاهی ارزاس

 

بیاراست پس تاج الماس را

نشانید بر تخت ارزاس را

که شه را یکی پور بد خردسال

دگر دوده را کشت آن بد سگال

چو سالی دو ارزاس شاهی نمود

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۶ - شاهنشاهی دارای سوم معروف به کودمانس

 

یکی مرد بد خودسر و بد کنش

که خواندند او را همی خود منش

به چاپاریش می گذشتی زمان

بدین خواجه اش دوستی بد نهان

به ارمینیه ساختش حکمدار

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۷ - آمدن اسکندر به ایران

 

دویم سال از شاهیش چون رسید

سکندر سپه سوی ایران کشید

سپاهی زیونانیان صد هزار

گزین کرد جنگ آور و نامدار

زدریا سوی آسیا برگذشت

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۸ - جنگ نخستین دارا با اسکندر

 

چو از کار لیدی بپرداخت باز

به سیلیسیا رفت با برگ و ساز

وز آن روی دارا سپاهی گران

بخواند و بیاورد از هر کران

زایران و توران مهان را بخواند

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۹ - دیگر باره لشکر آراستن دارا

 

دگر باره دارا سپه کرد ساز

زهر کشوری خواست گردن فراز

زساسا و از بلخ و از پارتا

زارکوش و هرکانی و پارسا

زکادوزن و مدیه و اوجهی

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۰ - نامه دارا به اسکندر و پاسخ آن

 

چو بر چرخ گردون رسید افسرش

یکی نامه آمد زدارا برش

نبشته بدو اندر آن خوب و زشت

به دوزخ بیامیخته از نهشت

گر این گونه رفتار جز سرزنش

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۱ - جنگ دوم دارا با اسکندر و گریختن دارا

 

چو برخواند دارا بسی شد دژم

به جنگ اندران رای زد بیش و کم

درم داد و روزی دهان را بخواند

سپه را سوی دشت اربیل راند

به هامون اگر بود شیب و فراز

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۲ - کشته شدن دارا به دست ستراپان خود

 

بهاران سوی مدیه آمد دمان

که تا خود به دارا سر آرد زمان

جهان جوی دارا همی خواست باز

که گرد آورد لشگری رزم ساز

زمدیه رود جانب باختر

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۳ - سلاله سلوکیان

 

پس از مرگ اسکندر نامور

زهرسو درآمد یکی تاجور

همه پادشاهی و ملک کیان

بیفتاد در دست یونانیان

زهر سوی آن ملک آشوب خاست

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۴ - سلاله اشکانیان

 

نخست اشک کش بد زآرش نژاد

همش نام ارزاس آرند یاد

مگر نام ارزاس و آرش یکی ست

تفاوت در این نامها اندکی ست

چو برخاست این نامور

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۵ - سلاله ساسانیان

 

سرایندهٔ نامهٔ باستان

که از حال ساسان زند داستان

بگوید که ساسان بهمن نژاد

همی زیستی در نشابور شاد

شدی چون بهر پشت پیدا پسر

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۶ - پادشاهی اردشیر بابکان

 

چنین تابگاه کیی بر نشست

بیازید بر قیصر روم دست

سکندر سور امپراتور روم

یکی مرد بد سخت و ناپاک و شوم

بیاراست رزمی ابا اردشیر

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۷ - پادشاهی شاپور پسر اردشیر

 

پس از مردن شاه شاپور راد

به ایوان شد و تاج بر سر نهاد

به گیتی چون او شهریاری نبود

گه رزم چونان سواری نبود

یکی جنگ با قیصر روم کرد

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۸ - پادشاهی اورهرمز پور شاپور

 

یکی پور بودش چو تابنده شید

که از دختر مهرک آمد پدید

جهان جوی را نام هرمز بدی

بهر کار دانا و گربز بودی

به ملک خراسان بدی حکم دار

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۹ - پادشاهی بهرام دوم

 

ورارام پور دلارام او

که بهرام بهرام بد نام او

پس از وی به گاه مهی برنشست

شهی بود با داد یزدان پرست

اگرچه بگردید از راه داد

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶۰ - پادشاهی بهرام سوم

 

پسرش اندر آمد به تخت کیان

که او بود بهرام بهرامیان

سکان شاه خواندند او را به نام

که در سیستان بود با نام و کام

چنین بود آیین شاهان مگر

[...]

میرزا آقاخان کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode