دلا دیدیکه تیغ جور گردون

چه زخم منکری زد بر جگرها

عجب زخمی که گردد کهنه هرچند

خلاند تازه در دل نیشترها

صلابت خان عزیز مصر دولت

[...]

داده حق سایه خود را دگر از نو خلفی

که توان دید درو فر فلک جاهی را

سرنوشتش که از آن یکرقم آمد اقبال

بهترین قطعه بود کلک یداللهی را

می توان یافتن از ناحیه شاه شجاع

[...]

داد ایزد بپادشاه جهان

خلفی همچو مهر عالمتاب

تاج صاحبقران ثانی را

گوهر بحر ازو گرفته حساب

نامش اورنگ زیب کرده فلک

[...]

غبار دیده بد رفته باد ازین درگاه

که سربلند و فلک دستگاه آمده است

بهار نقش و نگاری چو خط مه رویان

بجلوه بهر فریب نگاه آمده است

ز رشته های شعاعی طناب تابد مهر

[...]

خلف سلسله فضل باقلیم وجود

آمد و بدرقه اش سابقه لم یزلیست

سرنوشتش بجز اقبال و سعادت نبود

می توان خواند زپیشانیش از بسکه جلیست

نامش از غیب سعید آمد از آن شد تاریخ

[...]

شکر خدا را که یک توجه اقبال

زد دو گل فتح تازه بر دوران

همچو خدنگی که بگذرد زدو نخجیر

گشت بیک دفعه فتح بلخ و بدخشان

شاهد این فتح را رسد ز نکویی

[...]

جهان کرده سامان بزم نشاطی

که گلبانگ عیشش بگردون رسیده

قران کرده سعدین و زینسان قرانی

فرح خیز و پر یمن دوران دویده

ز پیوند این گلبن باغ دولت

[...]

لله الحمد که از پرتو خورشید قدم

سایه مرحمتی بر سر عالم آمد

عالم افروز دری زینت دوران گردید

که بخورشید درین بزم مقدم آمد

نیری از فلک پادشهی کرد طلوع

[...]

خوش آن روشندل صاحب بصیرت

که بیند پشت و رو کار جهان را

چو دنیا را بکام خویش بیند

بقدر سود اندیشد زیان را

فلک برگشتنی دارد، چه حاصل

[...]

منم کلیم بطور بلندی همت

که استغاصه معنی جز از خدا نکنم

بخوان فیض الهی چو دسترس دارم

نظر به کاسه دریوزه گدا نکنم

به صیدگاه سخن با زیر سیر چشم منم

[...]

باز طبع هزار دستان را

سر اندیشه در گریبانست

روضه فکر در نظر دارد

که در آن فیض عام رضوانست

بر سر چشمه اش نشاط مقیم

[...]