دلا دیدیکه تیغ جور گردون
چه زخم منکری زد بر جگرها
عجب زخمی که گردد کهنه هرچند
خلاند تازه در دل نیشترها
صلابت خان عزیز مصر دولت
که رویش بود عید دیده ورها
بگلزار صلابت کرد پرواز
چو شهبازی بخون آغشته پرها
ازین غم سربلندان همچو خاتم
ز زانو برنمی دارند سرها
بدامان صدف در این مصیبت
تمامی اشک حسرت شد گهرها
ز رویش پرتو روشن ضمیری
هویدا بود چون فیض سحرها
عجب نبود که گردد اشگ خونین
ازین غم در دل خارا شررها
سرایند ار حدیث این شهادت
شود پرخون دهان نوحه گرها
زدود دل جهان زانگونه پر شد
که شد بسته ره سیر خبرها
کنون کز غم شکسته پشت احباب
چو شاخ نخل پر بار از ثمرها
چنان باید فشاند اشک مصیبت
که پشتیبان شود بهر کمرها
بود تاریخ سال این شهادت
(کباب از ماتم او شد جگرها)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.