گنجور

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - حکایت

 

عابدی از شمع هدی نور یاب

گشت شبی مرغ دلش صید خواب

نیم شبی واقعه رو نمود

دید که بر فرق سپهر کبود

خوابگه عرش برین دوش اوست

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت

 

انجمن آرای درون با یزید

محفلی آراست بجمعی مرید

محفلی آرایش صحن فلک

فرش حریمش ز جناح ملک

نور فشاننده تر از جام جم

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

نیش قلم چون ره کاوش گرفت

چشمه آثار تراوش گرفت

قطره اول که نم از پرده داد

آب سخن بود کز آن چشمه زاد

نایره بگشود و بهرسو دوید

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - حکایت

 

دید یکی باشه دراج قوت

تافتن و بافتن عنکبوت

ریخت ببافند گیش زهر خند

کی هوس اندیشه کوته کمند

شربت دل ریزی و خون جگر

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - حسن و عشق

 

ای بصفا انجمن آرای حسن

حسن ز رویت بتماشای حسن

جعد سمن سای تو آشوب زای

لعل گوهر زای تو یاقوت سای

آهوی صیاد تو رضوان شکار

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - محفل انس

 

نیمشبی با دو سه دستان طراز

کرده بافسون در افسانه باز

تهمتیان غم عشق صنم

چون من و عرفی همه افسون دم

حجله بذیل نفس آمیخته

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - داستان رابعه

 

رابعه آن مریم معنی مسیح

آن چو لب دلبر کنعان ملیح

هرسر مویش زغم عشق مست

شرع زکیفیت او می پرست

مستی او بر سر ناموس تاج

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - شیرین و فرهاد

 

خداوندا دلم بی نور تنگست

دل من سنگ و کوه طور سنگست

دلم را غوطه ده در چشمه نور

تجلی کن که موسی هست در طور

وگر زین ناسزا دل عار داری

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

صباحی دلگشا چون خنده حور

که شادی مست بود اندوه مستور

تتق می بست ابر نو بهاران

چمن مشتاق شیرین بود و یاران

چمن برابر سودی سر و سیراب

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - توحید

 

بنام آنکه بار دل گران کرد

دعا را محرم راز نهان کرد

دعائی کافکند در سینه ها فرش

بیک جنبش پرداز سینه تا عرش

هر آن مطلب که در عالم نگنجید

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - حکایت

 

یکی کفر آزمائی دانش آهنگ

صنم بر میتراشید از یکی سنگ

یکی گفتش کزین هیکل تراشی

عجب دارم اگر نادم نباشی

کدامست این متاع رایگانی

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - نقش فرهاد

 

گرامی چهره پرداز معانی

چنین زد آستین بر نقش مانی

که چون فرزانه فرهاد غم اندیش

بلوح سنگ زد نقش دل خویش

جهان عار از نگارستان چین کرد

[...]

عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حسن تعبیر

 

خدایگانا ! دی بی تو در وثاق امید

نشسته بودم و در بر زمانه کرده فراز

که محرمی زدرم ناگهان درآمد و گفت

که ای ضمیر تواسرار غیب را غماز

بگویمت خبری کز نهایت ندرت

[...]

عرفی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode