گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۶ - روزهای ماه های پارسیان

 

روز ماه پارسی باشد نخستین اورمزد

بهمن و اردیبهشت آنگاه شهریور بود

باز اسپندار مذ خرداد امرداد آمده

هفتمین دی بادر است و هشتمین آذر بود

آنگهی آبان و خورشید است و ماه و تیر و گوش

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۷ - نامهای روز ماههای جلالی

 

روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز

روز دوم «رزم نه » دان روز سوم سرفراز

کش نشین و نوشخوار و غمزدا و رخ فروز

مال بخش و زرفشان و نامجوی ای دلنواز

رزم گیر و کینه کش پس تیغ زن هم داد ده

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۸ - در اسامی خمسه مسترقه بپارسی

 

«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان

موبد پارسی اندرین هر سال فزود

نامشان را چو ز استاد بپرسیدم گفت

آفرین، فرخ، فیروز، دگر راست، درود

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۹ - نامهای پنج دزدیده در اوستا

 

در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود»

دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود»

باز «اسپنتمد» آنگاه «وهو خشتو» دان

هشتویش است و «اورداد» بر او گاه فزود

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۰ - نام انگشتان به زبان فارسی و تازی و فرانسه

 

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند

کام شکر کرده تلخ از رشک لعل نوشخند

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

از رمل این قطعه را برخوان به آواز بلند

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۱ - نامهای بروج به پارسی

 

آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان

بره و گاو و دو پیکر باشد و خرچنگ دان

شیر و خوشه پس ترازو کژدم است آنگه کمان

بعد از آن بزغاله را با دول و ماهی باز خوان

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۲ - نامهای بروج در دساتیر

 

شت جی افرام در دساتیرش

از بروج این چنین کند تعبیر

بره و گاو باد و پیکردان

گات و کام است و نیز «دام سریر»

باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۳ - نامهای دزدمه در دساتیر

 

همان کیوان ابا برجیس و بهرام

«سناشیر» است و «برهستی » چو بلرام

«هرامید» است خورشید جهانتاب

نپید آمد همان بیدخت پدرام

«کلنگ » از تیردان مه «فامشید» است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۴ - در شناسائی چهار سوی زمین

 

چار سوی کرانه گیتی

گر بخواهی ز شعر من بشنو

مشرق و مغرب و جنوب و شمال

خاور و «باختر» «نسار» و بتو

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۵ - نیز نام انگشتان به پارسی

 

نام انگشتان مردم در زبان پارسی

با تو گویم اندرین سرواد اگر داری پسند

شست و دشنامی میانه دان و بینام و کلیک

وین دو را نام دگر «کوته دراز» است و کلند

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۶ - در تطبیق ماه‌های پارسی با قبطی

 

ای همایون‌سرشت پاک‌نژاد

وی گرامی ادیب فاضل راد

فاعلاتن مفاعلن فعلات

جوی بحر خفیف از این سرواد

ماه فرسی قرینه قبطی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۷ - هفت قلم آرایش زنان

 

هفت پیرایه شد بروی بتان

که از آن باغ حسن سیرآب است

وسمه و سرمه و نگار و خچک

زرک و غازه و سپیداب است

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی

 

ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر

فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی

وگر از نام هفت اندام پرسی گویمت اینک

دو شست پای و دو زانو و دو پنجه دست و پیشانی

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۹ - نام هفت آتشکده پارسیان

 

زان هفت اختر بداندر فرس هفت آتشکده

کاندران آذر پرستیدند از خرد و درشت

از دم احمد بپژمرد آن همه شمع و چراغ

راستی گوئی هزاران شعله را یک باد کشت

نام آنها سربسر گرد است در یک بیت من

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۰ - فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت

 

پنج «فرجود» پدید آمده ازشت زرتشت

که به پیغمبریش راست بود پنج گواه

آتش «آذربرزین » که همی سوخت بحود

«چوبدستی » که بدان کور برفتی در راه

«سرو کشمر» که چو بیخش بدل خاک نشاند

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۱ - یشتهای اوستا

 

نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد

در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد

اورمزد، آبان و خورشید است و مهر و فرودین

پس «ورهرام » است و دین آنگاه «ارد» و زامیاد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۲ - ایزدان فروغهای آسمان

 

ایزد فروغهای سپهری که هفت شد

باشد اشاش و هور و مثر ماه و تشتری

آنگاه آسمان و انیران که تافته است

زین هفت نور چرخ مه و مهر و مشتری

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۳ - پایه آیین مازدیسی بر سه چیز است

 

دین زرتشت که روشن ز فروغش در و دشت

پایه اش بر همت و هوخت بود با هورشت

چم اینان «منشن » باشد و کوشن،کنشن

و این سخن ار همه جا گفته چو در گات و چه یشت

پاکی فکرت و قول و عملت جان تو را

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۴ - نامهای امشاسپندان که ایزدی فروغند

 

در اوستا نام هفت امشاسپندان خدای

شد «اهوره مزده » آنگهه وهمن و اردیبهشت

از پس شهریور اسپندارمد خرداد دان

پس امرداد است کش بی مرگی آمد سرنوشت

«اولین » یعنی که یزدان زنده دانا بود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۶ - در اسامی قبایل عرب

 

قبایل عرب عابری است پنج گروه

که مانده ز ایشان اسمی تهی زرسمم بود

اگر بپرسی اسماء رهطشان گویم

جدیس و جرهم و عملیق و عاد و طسم بود

ادیب الممالک
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode