گنجور

 
ادیب الممالک

ای که دل‌ها را کشد زنجیر زلفت در کمند

کام شکر کرده تلخ از رشک لعل نوشخند

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

از رمل این قطعه را برخوان به آواز بلند

نام پنج انگشت را در سه زبان آرم به نظم

تا بدانی قدرت طبع مرا ای هوشمند

اولین ابهام و پس سبابه پس وسطی بود

خنصر و بنصر به تازی بشنو از من بی‌گزند

در زبان پارسی شد نامشان بی‌گفت‌وگو

شست، و دشنامی، میانه، نیز بنیام، و کلند

نیز در لفظ فرانسه «پوس » و «اندکس » آمده

بعد از آن «مدیوس » و «انولر» «اری کولر» پسند

 
 
 
قطران تبریزی

ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند

تا کی این خشم تو تا کی چند از این ناز تو چند

شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر

بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند

گر مرا بی‌بند خواهی بند بگشا از میان

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
سوزنی سمرقندی

ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند

نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند

گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش

وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند

یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

آنکه با عزمش نماید مرکب خورشید کند

وانکه با حلمش نماید توسن افلاک تند

ادیب صابر

عارضی داری که بر وی همچو من عاشق شوند

گر ز حسن او حکایت پیش حورالعین کنند

کمال‌الدین اسماعیل

آنکه با عزمش بماند مرکب خورشید کند

و آنکه با حلمش نباشد تو سن افلاک تند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه