امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
ابر آمد و بگریست بر اطراف چمنها
شد شسته به شبنم رخ گلها و سمنها
با داغ تو رفتند شهیدان تو زین باغ
چون لاله به خون جگر آغشته کفنها
از ما سخنی بشنو و با ما سخنی گوی
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
ای برده رخت رونق گلها و سمنها
دارد دهن تنگ تو در غنچه سخنها
گر سرو نه با قد تو ماند نتوان برد
چون آب به زنجیر مرا سوی چمنها
صحرای عدم لالهستان شد چو شهیدان
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - تتبع مولانا شاهی
شبنم که هوا ریخت به گلها و سمنها
شد آبله عارض اطفال چمنها
گلهای چمن گر نه شهیدان فراقند
چون لاله چرا غرقه به خونند کفنها؟
در تاب اگر نیست ازان جعد دلآویز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۷
ای خار و خس بحر ثنای تو سخنها
گنجینه گوهر ز مدیح تو دهنها
یک بار بر این نه چمن سبز گذشتی
سر در پی بوی تو نهادند چمنها
ما و سر آن زلف و پریشانی غربت
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸
بی سرو قدت خاک نشینند چمنها
شد پنبهٔ داغ جگر لاله سمنها
کارم به حریف دو زبان کاش فتادی
چون غنچه سراپای زبانند دهنها
بارید چو از ابر عطایش نم رحمت
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰
داغند، ز رخسار تو ای رشک چمنها
چون لاله، شهیدان به سمنزار کفنها
از شرم، صدف را به دهان مهر خموشی ست
تا شد صدف گوهر نام تو، دهنها
خون در جگر نافهٔ دل چون نشود خشک؟
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۸۵
این است، سرود من و بلبل به چمنها
فریاد ز بیمهری این عهدشکنها
نشنیده کس، از غنچهٔ مستور تو حرفی
امّا به زبانها ز تو افتاده سخنها
روزی که دهد زلف تو، بر باد، غبارم
[...]