ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکنده » تکه ۵۹
ای ساقی پیش آر ز سرمایهٔ شادیزان میکه همی تابد چون تاج قبادی
زان باده که با بوی گل و گونهٔ لعلستقفل در کرمست و کلید در شادی

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۳
چون هیچ بقایی نکند خاکی و بادی
دل بر کن این رهگذر انده و شادی
در حلقه ی رندانِ قلندر شو و بنشین
گر پای خود از زهد ریایی بگشادی
منزل مطلب چون که هم از گام نخستین
پای آبله کردی و به ره باز فتادی
ثابت قدم آنست که سر زیر ِ قدم کرد
افسر ننهی که به قدم سر ننهادی
با […]

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۴
هرگز سوی ما چشم رضائی نگشادی
گوشی به حدیث من بیدل ننهادی
ای در گرانمایه که مثل تو کم افتد
یک روز به دست من مفلسه نفتادی
در دیده من جمله خیالند و تو نقشی
به خاطر من جمله فراموش و تو یادی
با آنکه بجز محنت و رنج از تو ندیدم
شادم که به رنج من محنت زده شادی
از کام دل […]
