گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

کردی ز راندگان در خود شماره ام

در کوی تو نه سگ نه گدایم چه کاره ام

روزی نشد ز سیر سرشکم لقای تو

خالیست از فروغ سعادت ستاره ام

گر در میان بزم خودم جا نمی دهی

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۹

 

کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ام

میسوخت اول این جگر پاره پاره ام

گاهی که تیغ خشم کشی، در میانه ام

وانگه که بزم عیش کنی بر کناره ام

چندانکه بیش بنگرمت تشنه تر شوم

[...]

اهلی شیرازی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

هر پاره ای فتاده به جایی ز جور یار

چو لشگر شکسته دل پاره پاره ام

دل دامنم گرفت و ز غم شکوه می نمود

کو جای من گرفته و من برکناره ام

کاری نساخت زاری من پیش دشمنان

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸۳

 

از آفتاب رنگ نبازد ستاره ام

دل زنده از محیط برآید شراره ام

خورشید محشرست دل آتشین من

صبح قیامت است گریبان پاره ام

نور نگاه چشم غزالان وحشیم

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۶

 

مشغول یاد اوست دل پاره پاره ام

رقصد ز شوق بر سر مژگان نظاره ام

روزی که فال منصب دیوانگی زدم

زنجیر سبحه گشت پی استخاره ام

تا شد زگریه ام شفقی رنگ آسمان

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

خون می چکد چو مرغ کباب از نظاره ام

شرمنده است پرتو مه از ستاره ام

گردیده آب زهره برق از شراره ام

چون لعل اگر چه در جگر سنگ خاره ام

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸۶

 

رنگین شد از رخت، چو رگ گل، نظاره ام

بوی تو می دمد، ز دل پاره پاره ام

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode