شد مدتی که بخت نسازد مدد مرا
افگنده روزگار به فکر ابد مرا
در سینه نیست کینه ز اهل حد مرا
غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا
نزدیک می کند به خدا دست رد مرا
تا ناله از لب من مخمور شد بلند
از شیشه ها نوای دم صور شد بلند
امشب ز من ترانه مقصود شد بلند
کیفیتم ز باده انگور شد بلند
چندان که زد به فرق حوادث لگد مرا
خون می چکد چو مرغ کباب از نظاره ام
شرمنده است پرتو مه از ستاره ام
گردیده آب زهره برق از شراره ام
چون لعل اگر چه در جگر سنگ خاره ام
از نور آفتاب مدد می رسد مرا
خلوت نشین میکده را پاره شد لباس
دایم تهیست خانه آزاده از پلاس
از خانقاه شیخ برآمد به صد اساس
شد جوش خلق پرده چشم خداشناس
غافل ز بحر کرد هجوم زبد مرا
تا بسته ام به فکر سخن سیدا میان
چون شمع انجمن شده ام آتشین زبان
داد امتیاز شعر مرا کلک نکته دان
صایب میان تازه خیالان اصفهان
بس باشد این غزل گل روی سبد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.