اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۹
خم مویش که در کین من بیمار می پیچد
ز تاب آتش آهم بخود چون مار می پیچد
چو خواند نامه دردم مبر نام من ایقاصد
که گر نام من آنم بشنود طومار می پیچد
مگر آن سنبل موهم بود عاشق بسرو او
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۱۰ - مستزاد
آسوده درونی و غم من بتو اهلی
هر چند بگوید
بابافغانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در منقبت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام
ای آمده در گلشن جان نخل تو واحد
اثبات دویی بر الف قد تو زاید
آنی که پی روشنی کار دو عالم
شد نور تو از مشرق و مغرب متصاعد
روی تو بود در نظر بنده ی مؤمن
[...]
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶
هر کس که خورد نان و، نمک را نشناسد
شک نیست که در اصل خطا داشته باشد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
زین پیش گریه را اثری بود در دلش
چندان گریستم که در آن هم اثر نماند
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
وصل تو گر نصیب شد از سعی ما نبود
گر دون تلافی ستم خویش می کند
عرفی » قصیدهها » شمارهٔ ۱۱ - در وصف کشمیر
هر سوخته جانی که به کشمیر درآید
گر مرغ کباب است که با بال پر آید
بنگر که زفیضش بشود گوهر یکتا
جاییکه خزف گر رود آنجا گهر آید
وآنگه بچنین فصل که در ساحت گلزار
[...]
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۷
شاید که به آفرینش خود نازد
ایزد که تماشای جمال تو کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۶۵۹
در معرکهٔ عشق، دلیرانه متازید
بر صفحهٔ دریا نتوان مشق شنا کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۷۷۳
بردار نقاب ای صنم از حسن خداداد
تا کعبه روان روی به بتخانه گذارند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۲
تنها نه صفا خط ز لب لعل بتان برد
کاین مور حلاوت ز شکر خند نهان برد
تمکین تو از کوه گران گرد برآورد
رفتار تو آسودگی از سرو روان برد
شد جوشن داودی ما لاغری از تیغ
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۱
در ظاهر اگر در تن خاکی است قرارم
چون معنی بیگانه غریب وطنم بود