هر چند به ظاهر چون روان در بدنم من
چون معنی بیگانه غریب وطنم من
با یوسف اگر در ته یک پیرهنم من
از شرم همان ساکن بیت الحزنم من
در ظاهر اگر در تن خاکی است قرارم
چون معنی بیگانه غریب وطنم بود
روی سخن من به کسی نیست جز از خود
با آینه چون طوطی اگر در سخنم من
در وقت خوش من نرسد دیده بدبین
پوشیده تر از خلوت در انجمنم من
چون شانه ز دوری است همان سینه من چاک
هر چند در آن زلف شکن بر شکنم من
دارم به می ناب درین میکده امید
چون کوزه سربسته اگر بی دهنم من
هر چند که شبنم به سبکروحی من نیست
چون سبزه بیگانه گران بر چمنم من
صائب چو گل از جبهه واکرده درین باغ
محشور به صد خار ز خلق حسنم من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.