خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۴
خاقانی اگرچه نیک اهلی
نااهلانت بدی نمایند
نیکان که تو را عیار گیرند
بر دست بدانت بر گرایند
زری که به آتشت شناسند
[...]
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳
الحق امنای مال ایتام
همچون تو حلالزاده بایند
هرگز زن و مرد و کفر و اسلام
نفس از تو خبیثتر نزایند
اطفال عزیز نازپرورد
[...]
حکیم نزاری » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - گرم رو باش
آن ها که همیشه با خدای اند
بی خویش روند و با خودآیند
نتوان گفتن که جمله اوی اند
نه ظن بود آن کزو جدای اند
آن قوم که بالغ اند و واصل
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۳
هر در که به روی ما گشایند
حسن دیگری به ما نمایند
هر دم به پیالهٔ شرابی
ذوق دگرم همی فزایند
در میکده دلبران عیار
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲ - دست فکرت در سلسله ممکنات زدن و به ذروه توحید واجب برآمدن
زان حرف به سوی خامه آیند
وز خامه به خامه زن گرایند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
بر من در مرحمت گشایند
وز دور رخش به من نمایند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - صفت تابستان و خبر یافتن مجنون از رفتن لیلی به حج و همراه شدن با قافله وی
این قافله روی در کجایند
محمل به کجا همی گشایند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب
گر ساعت ها فراهم آیند
بر یک دو سه هفته کی فزایند
جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۸ - خاقانی
کین حقه و مهره تا به جایند
سرکیسه عمر می گشایند
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
کان را که به کعبه ره نمایند
از خلد دری برو گشایند