×
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
نه نه غم او نه آنچنان بود
کز غایت او غمی توان بود
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام
لیلی که مفرح روان بود
در مختلفی هلاک جان بود
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵
آنرا که ز وصل او نشان بود
دل گم شدگیش جاودان بود
آری چو بتافت شمع خورشید
گر بود ستارهای نهان بود
نتواند رفت قطره در بحر
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸
زلف تو که فتنهٔ جهان بود
جانم بربود و جای آن بود
هر دل که زعشق تو خبر یافت
صد جانش به رایگان گران بود
مردهدل آن کسی که او را
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
نامش که به سان جان نهان بود
در سینه من به جای جان بود
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - خبر وفات شوهر لیلی به مجنون رسیدن و گریستن وی از آن خبر و سبب پرسیدن قاصد از آن گریه
گفتا کان روز گریه زان بود
کان عقد مرا گزند جان بود
فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسنخان شاملو
زین پیش سپهر نوجوان بود
وین مهر چراغ آسمان بود