وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح وزیر ضیاء الدین عراق بن جعفر
ای آنکه رخت بهار چینست
رویم زغم تو پر ز چینست
در چین تونه ای، و لیک کویت
با روی تو صد هزار چینست
در حسرت خانهٔ تو ماندست
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - نیز در مدح اتسز گوید
در زلف تو ، ای نگار ، تابیست
زان تاب دلم قرین تابیست
با تاب دو زلف تو دلم را
نی هیچ توان ، نه هیچ تابیست
نا مؤمنم از چو دو لب تو
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - در مدح خاقان ارسلان خان کمالالدین ابوالقاسم محمد
ای روی تو آفتاب تابان
بردی دل و نیست بر تو تاوان
تو آفت جانی و جهانی
نام تو نهادهاند جانان
چون عهد تو پشت من شکسته
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح ملک اتسز
ای از همه خلق اختیار گشته
دین را سبب افتخار گشته
در کسب معالی دلیر بوده
بر اسب معانی سوار گشته
گردون ، که زمین را در و قرارست
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - نیز در مدح اتسز
جانا ، لب چون شراب داری
رخساره چو آفتاب داری
در پیش ضیای آفتابت
از ظلمت شب نقاب داری
جمله نمکی و جان ما را
[...]
وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - نیز در مدح اتتسز
ای دوست، غم تو برده هوشم
بگذاشت چو دیگ پر ز جوشم
سرمایهٔ مرد عقل و هوشست
در عشق تو رفت عقل و هوشم
بی روی تو خسته ماند جسمم
[...]
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - در حق جمال الدین وزیر
ای فخر جهان ، جمال دولت
آفاق بتو جمال دارد
گردون ، که بروست مطلع سعد
دیدار تو را بفال دارد
هر اهل هنر ، که در جهان هست
[...]
وطواط » غزلیات » شمارهٔ ۳
ای راحت عیش ها وصالت
مقصود همه جهان جمالت
ای محنت عاشقان فراقت
وی نعمت مفلسان وصالت
ای پردهٔ نقشِ حسن، زلفت
[...]