ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
در مدح تو هرچه بیش کوشم
اندیشه نمی شود مدور
عاجز شوم و فروگذارم
نیکو باشد سخن مقشر
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
آن را که درین خلاف باشد
گو رو به مصاف شاه بنگر
تا مغز مخالفانش بیند
خرمن خرمن به کوه و گردر
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
بر هر ذره ای که در جهانست
منت دارد هزار خروار
بی دفتر ملک او زمانه
از پشت شکم کند چو طومار
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲ - فصل
کاریست چو خط او معما
حالیست چو زلف او مشوش
دیده همه پرخیال معشوق
سینه همه پرشرار آتش
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد
ای رای تو بر سپهر تدبیر
صورتگر آفتاب تقدیر
راز کره پیاز مانند
پیش دل تو برهنه چون سیر
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی
ما را تو به هر صفت که داری
دل کم نکند ز دوستداری
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان
ای دل منشین که کارت افتاد
عشقی نه به اختیارت افتاد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۶ - داستان شاهزاده و گرمابه بان و زن
در گریه و باد سرد من کوش
کاین آب و هوات می بسازد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
از دور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را
در مغرب زلف عرض داده
صد قافله ماه و مشتری را
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۷ - داستان گنده پیر و مرد جوان با زن بزاز
کم قتیل کما قتلت شهید
ببیاض الطلی و ورد الخدود
آن شد که دلم به هر دری شد
هر لحظه اسیر دلبری شد
دل بر تو نهادم و برین قول
[...]
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۹ - داستان شاهزاده با وزیران
مهره زده پشت و گاه جستن
باشد فلکش چو مهره بر دم
کز زلزله سمش بریزد
از سنبله سپهر، گندم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
فرمان ترا که باد نافذ
جایز شده بر قضا تقدم