×
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
باد سحری طرب فزاید
غم از دل غمکشان زداید
بادی که به صبحدم برآید
بی باده مرا طرب فزاید
دل در بر من بدو شتابد
[...]
۹ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷
آن عهد و وفای ما کجا شد
از هر دو دلت چرا جدا شد
دی عادت تو همه وفا بود
امروز چرا همه جفا شد
بر لشکر حسن، پادشاهی
[...]
۷ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
ای دو لب تو ز شهد خوشتر
زندان توام ز مهد خوشتر
بدخو مشو و تبه مکن عهد
خوی خوش و حسن عهد خوشتر
گر وصل تو را به جهد یابم
[...]
۴ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
[...]
۷ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
چون زلف تو بی قرارم از تو
چون چشم تو با خمارم از تو
ای گشته چو روزگار بدعهد
سرگشتهٔ روزگارم از تو
ای حسن تو بیشمار گشته
[...]
۵ بیت
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳
گر نه ز رقیبِ ناخوشستی
با خلوت او مرا خوشستی
گر جمله بلا ز عشق بودی
حقا که همه بلا خوشستی
گر نه ز جفا جدایی افتد
[...]
۷ بیت