گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

بلبل گشاده کرد زبان بر ثنای گل

معشوق بلبل است رخ دلگشای گل

هر شب ز شام تا به سحر ساحری کنیم

من در ثنای بلبل و او در ثنای گل

معزول گشت ساقی و منسوخ شد سماع

[...]

ادیب صابر
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۲

 

بلبل ز شاخِ سرو چو بر زد نوایِ گل

بر دست گیر باده و بنشین به پایِ گل

نوروز کنجِ خانه گرفتن دریغِ می

پهلوی خار حیفِ عظیم است جایِ گل

فرهاد خوانده ای که چه کرد از هوایِ دل

[...]

حکیم نزاری
 

جلال عضد » دیوان اشعار » ترکیب‌بند » شمارهٔ ۳ - هفت رنگ

 

تا بر چمن فتاد فروغ لقای گل

سر می نهد بنفشه غمگین به پای گل

جلال عضد
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۵

 

لبریز خنده است چمن از هوای گل

می خور که پایتخت نشاط است پای گل

دیوانه را هوای جنون باغ دلگشاست

گرید به جای باده و خندد به جای گل

هر جا که هست در نظرم جلوه می کند

[...]

اسیر شهرستانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۶

 

بر سر زدیم لالهٔ داغی به جای گل

داریم گریه ای که بود خونبهای گل

ما و سرود ناله درد آشنای خوبش

تا کی رسد به خاطر دیر آشنای گل

الفت به ساده لوحی ما خنده می زند

[...]

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۲

 

ریزد خزان به خاک چو برگ و نوای گل

جز عندلیب نیست کسی آشنای گل

از گوشهٔ کلاه شکست آفتاب من

رنگ پریده را به هوا از هوای گل

دور از تو چون شوم که نگردد دمی جدا

[...]

سعیدا
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - بلای گل

 

افتاده‌ایم سخت به دام بلای گل

یارب چو ما مباد کسی مبتلای گل

گِل مشکلی شده‌است به هر معبر و طریق

گام روندگان شده مشکل‌گشای گل

هرگه که ابر خیمه زند در فضای شهر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode