میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۱۷ - ۳۶ - النوبة الثالثة
لبیک عاشقان به از احرام حاجیان
کینست سوی کعبه و آن است سوی دوست
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه
کعبه است کوی دلبر و قبله است روی دوست

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲
بر عاشقان فریضه بود جست و جوی دوست
بر روی و سر چو سیل دوان تا بجوی دوست
خود اوست جمله طالب و ما همچو سایهها
ای گفت و گوی ما همگی گفت و گوی دوست
گاهی به جوی دوست چو آب روان خوشیم
[...]

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
گفتم به گوشهای بنشینم ولی دلم
ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمیشود
[...]

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
ماه دو هفته را نبود نور روی دوست
باغ شکفته را نبود رنگ و بوی دوست
با حاجیان شهر نشینیم و کرده ایم
کعبه ز کوی دلبر و قبله ز روی دوست
هرکو ز خود نرست نیفتد بدام یار
[...]

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲
ای کرده دل ز هر دو جهان آرزوی دوست
ما را مراد دنیی و عقبی ست روی دوست
گر دیگران به وصل دلارام زنده اند
دارم حیات هر دو جهان من به بوی دوست
حقّا که من به بوی سر زلف جان دهم
[...]

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵
ای باد صبحدم گذری کن بکوی دوست
وز من ببر سلام و تحیت بسوی دوست
رخ بر درش نهاده بگو از زبان من
کاشفته گشت حال دلم همچو موی دوست
گر دست حادثات ز پایم در افکند
[...]

عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳
با مهر و با محبت و با آرزوی دوست
با ما کسی چه گونه توان جست و جوی دوست
بر سنگ زد پیاله ی خضر آن که نوش کرد
خونابه ی شراب و جفای سبوی دوست
ای کفر و دین حلال کنیدم که می برم
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۹
ما گر چه بسته ایم لب از گفتگوی دوست
آیینه دار راز نهان است روی دوست
از بوی پیرهن گذرد آستین فشان
در مغز هر که ریشه دوانید بوی دوست
محو کدام آیینه سیما شود کسی؟
[...]

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱
سرکرده ایم پا بره جستجوی دوست
کو رهبری که راه نماید بکوی دوست
از بی نشان نشان ندهد غیر بی نشان
خود بی نشان شویم پی جستجوی دوست
با پای او مگر بسپاریم راه او
[...]

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴
ما را دلیست بسته بزنجیر موی دوست
سودائی دیارم و سر گرم کوی دوست
وارستگان بسته و هشیار می پرست
مست و مقیدیم ز مینا و موی دوست
میخانه است خانه ما بی سبوی و جام
[...]
