شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی

ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره بوم خس

شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی

ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره بوم خس

آنکه کارش ز ابتدا تا انتها

یاوگی و هرزه گوئی بود و بس

وانکه از عهد شبابش تا بشیب

میل سوی فتنه جوئی بود و بس

در جهان زد آتشی از طلم و زان

[...]

خواهی که خوار می نشوی ایعزیز من

هرگز به دم کسی نزنی پیش کس نفس

زیرا که با تو کس نکند ماجرا از آنک

بهر چه یاد می نکنی پیش من ز کس

و آنکس که شهره گشت ببد گفت دیگران

[...]

ای مرغ خوش نوا چه فرو بسته ئی نفس

برکش ز طرف پرده سرا ناله جرس

چون نغمه ساز گلشن روحانیان توئی

خاموش تا بچند نشینی درین قفس

تا کی درین مزابل سفلی کنی نزول

[...]

جانا به جان تو که به فریاد ما برس

وز آه سوزناک جگر خستگان بترس

افتادگان عشق مکن پایمال جور

مغرور آن مشو که مرا هست دست رس

یک لحظه یاد آن نکنی کاو به عمر خویش

[...]

ما را بجز خیال تو کس نیست هم نفس

بی تو نمی توان که برآریم یک نفس

در بحر غم فتاده منم در فراق تو

ای نور هر دو دیده به فریاد ما برس

دلبر به خواب صبحدم و نیستش خبر

[...]

روح تو مرغ سدره نشین است و تن قفس

مرغ از قفس همیشه پریدن کند هوس

آن نوع زی که چون قفست بشکند اجل

تا روضه جنان نکنی روی باز پس

آراسته برای تو بستان سرای خلد

[...]

این بارگاه کیست که گویند بی هراس

کای اوج عرش سطح حضیض ترا مماس

منقار بند کرده ز سستی هزار جا

تا اولین دریچه آن طایر قیاس

آورده گوشوار مرصع بهدیه عرش

[...]

مشکینه طرّه ای به شب عنبرین لباس

آمد به خواب من پی آشفتن حواس

نی شب، سواد چشم غزالان خوش نگه

نی خواب، سرمهٔ نظر پاک حق شناس

نی طرّه، مشکسای دماغ نسیم خلد

[...]

در مظهر وجود عیان نیست جز تو کس

بر منظر شهود جمال تو است و بس

در وادی تجلی اعیان ز هر گیاه

صد نخل طور هست عیان با دو صد قبس

نَعْلَیکَ فَاخْلِعْاِنْتکُ مُسْتَقْبِساً سناه

[...]

ما قصّهٔ سکندر و دارا نخوانده‌ایم

از ما به جز حکایت مهر و وفا مپرس

در مظهر وجود عیان نیست جز تو کس

بر منظر شهود جمال تو است و بس

در وادی تجلی اعیان ز هر گیاه

صد نخل طور هست عیان با دو صد قبس

نَعْلَیکَ فَاخْلِعْاِنْتکُ مُسْتَقْبِساً سناه

ورنه جمال او نشود بر تو مقتبس

نعلین چیست آرزوی مال و منصبت

نعلین چیست هست هوای تو با هوس

در دام نفس و در قفس تن اسیر چند

یارب مدد که وارهم از دام و از قفس

یَا مَنْهُوَ الإلَهُ وَلَا رَبِّ لِی سِوَاهُ

اِرْحَمْلِرَوْنَقٍ وَلا تَقْلیهِ ملتمس

نسناس اهل مشئمه اصحاب میمنه

اشباه ناس آمده ارباب قرب ناس