کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳ - و قال ایضایمدحه
ای آفتاب ملک که تا دامن ابد
بر تو مباد دست ، کسوف و زوال را
فرزانه قطب دین که ببوسند خاک تو
خورشید و مه زیادتِ حسن و جمال را
ز انجا که جلوه گاه عروسان طبع تست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲
تیغ زبان لاف نباشد کمال را
ماه تمام زشت نماید هلال را
دود از نهاد آتش دوزخ برآورد
بیرون اگر دهم عرق انفعال را
گل دیده ور ز شبنم روشن گهر شود
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۳
هست از زوال نعل در آتش کمال را
شد بوته گداز، تمامی هلال را
از چشم زخم، مهد امان است لاغری
داغ کلف به چهره نباشد هلال را
از عذر لب ببند که در شستن گناه
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۴
نتوان به خواب کرد مسخر خیال را
جز پیچ و تاب نیست کمند این غزال را
در عالم خیال، بهارست چار فصل
بلبل به چتر گل ندهد زیر بال را
هر چند حسن را خطر از چشم پاک نیست
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵
رنگین کنی زخون جگر گر خیال را
شاید که دلنشین شود اهل کمال را
در پیش قامت تو چو بید موله است
سر بر زمین ز بار خجالت نهال را
مایل به ابروی تو دم حیرتم که هست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳
بر طاق نه تبخیر جاه و جلال را
چینی سلامکرد به یک مو سفال را
عالم ز دستگاه بقا طعمهٔ فناست
چون شمع، ریشه میخورد اینجا نهال را
پرگشتن و تهیشدن از خوابش عالمیاست
[...]
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۹ - شرم از نارسایی مدح
گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰
قامت شدهست خم، من دیرینه سال را
باید به روی تیغ تو دید، این هلال را
چرخی که کاست، وقت تمامی، هلال را
کی نقص شان ما ننماید کمال را
مهر خموشیم، سپر زخم ذلت است
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵
در فصل غیر یافته ام من وصال را
یارب مباد فاصله این اتصال را
در خلوتی که بار نداری تو هم در او
اول ببند با مژه راه خیال را
منمای چین جبهه به روی چو آفتاب
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفهنگاریها » شمارهٔ ۹ - زمان وصال
دیشب به ماه روی تو دیدم حلال را
منت خدای لم یزل لا یزال را
بگشا گره ز بند نقاب و به ماه گو
کاینک ببین جمالم و منما جمال را
گر باغبان، به قامت دلجوت بنگرد
[...]