نتوان به خواب کرد مسخر خیال را
جز پیچ و تاب نیست کمند این غزال را
در عالم خیال، بهارست چار فصل
بلبل به چتر گل ندهد زیر بال را
هر چند حسن را خطر از چشم پاک نیست
پنهان ز آب و آینه کن آن جمال را
رحمی به شیشه خانه دلهای خلق کن
از می مکن دو آتشه آن رنگ آل را
از گلشنی که سرو تو دامن کشان رود
بی طاقتی ز ریشه برآرد نهال را
برگ نشاط نیست درین تیره خاکدان
ریحان ز آه سرد بود این سفال را
ده در شود گشاده، شود بسته چون دری
انگشت، ترجمان زبان است لال را
با تیرگی بساز که ابروی عنبرین
یکشب سفید گشت ز منت هلال را
بر جرم من ببخش که آورده ام شفیع
اشک ندامت و عرق انفعال را
در ملک خویش رخنه فکندن ز عقل نیست
زنهار بسته دار زبان سؤال را
صائب کشید سر به گریبان نیستی
تسخیر کرد مملکت بی زوال را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقد خیال و توهمات میپردازد و نشان میدهد که در عالم خیال، زیباییها و نعمتها به شکلی غیرواقعی و ناپایدار وجود دارند. او به تضاد میان زیبایی و واقعیت اشاره میکند و از خطرات احتمالی ناشی از جذابیتهای ظاهری سخن میگوید. دلجویی و رحم به دیگران را خواستار است و بر ضرورت خودشناسی و خودداری از گمراهی تأکید میکند. در نهایت، به ندامت و درخواست بخشش از خدا اشاره میکند و بر لزوم عقل و تفکر در رفتارهای خود تأکید داشته و در پایان، با امید به تسلط بر سرنوشت خود، به زندگی و واقعیات آن میپردازد.
هوش مصنوعی: نمیتوان به راحتی خیال باطل را مدیریت کرد، زیرا تنها راه برای کنترل آن، ترفندها و پیچیدگیهای خاصی است که مانند دام برای یک غزال عمل میکند.
هوش مصنوعی: در دنیای خیال، همیشه بهار است و بلبل تحت سایهی گل، از پرواز کردن و آزاد بودن محروم است.
هوش مصنوعی: هر چند زیبایی و جذابیت از خطراتی که چشم به آن میتواند بیفکند در امان نیست، اما برای پنهان ماندن از آن، بهتر است آن جمال را از آب و آینه دور کنیم.
هوش مصنوعی: رحمتی به دلهای مردم کن و به آرامی و محبت با آنها رفتار کن، زیرا نوشیدن می به صورت افراطی میتواند به روح و دل انسان آسیب بزند و موجب تغییر در رنگ و حال آنها شود.
هوش مصنوعی: از باغی که سرو تو با زیبایی خاص خود در آن میرقصد و در حال حرکت است، نهال نمیتواند طاقت بیاورد و از ریشهاش سر بر میآورد.
هوش مصنوعی: در این خاک تاریک و غمانگیز نشانی از شادابی وجود ندارد و این سفالین چیزی جز نشانهای از غم و افسوس نیست.
هوش مصنوعی: وقتی دهان باز میشود، مانند این است که درِ بستهای به راحتی باز میشود؛ همانطور که انگشت میتواند در را باز کند، زبان هم میتواند بیانگر احساسات و افکار کسی باشد که نمیتواند صحبت کند.
هوش مصنوعی: با این تاریکی بساز، چرا که ابروی زیبا و خوشعطر یک شب به خاطر تاثیر هلال به سفیدی گرایید.
هوش مصنوعی: از اشتباهاتم بگذر که برای دفاع از خود فقط اشکهای پشیمانی و نشانههای شرمندگیام را دارم.
هوش مصنوعی: در سرزمین خودت درنگ کردن و وارد شدن به مسائل دیگران نشانه عقل نیست، پس مراقب باش و زبان خود را از سوال کردن نگهدار.
هوش مصنوعی: صائب به عمق وجود خود نگریسته و به این نتیجه رسیده است که در واقعیت، هیچ چیزی نمیتواند او را تسخیر کند. او بر تمام دنیا و حاکمیت جاودانهاش تسلط یافته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای آفتاب ملک که تا دامن ابد
بر تو مباد دست ، کسوف و زوال را
فرزانه قطب دین که ببوسند خاک تو
خورشید و مه زیادتِ حسن و جمال را
ز انجا که جلوه گاه عروسان طبع تست
[...]
تیغ زبان لاف نباشد کمال را
ماه تمام زشت نماید هلال را
دود از نهاد آتش دوزخ برآورد
بیرون اگر دهم عرق انفعال را
گل دیده ور ز شبنم روشن گهر شود
[...]
رنگین کنی زخون جگر گر خیال را
شاید که دلنشین شود اهل کمال را
در پیش قامت تو چو بید موله است
سر بر زمین ز بار خجالت نهال را
مایل به ابروی تو دم حیرتم که هست
[...]
بر طاق نه تبخیر جاه و جلال را
چینی سلامکرد به یک مو سفال را
عالم ز دستگاه بقا طعمهٔ فناست
چون شمع، ریشه میخورد اینجا نهال را
پرگشتن و تهیشدن از خوابش عالمیاست
[...]
گشته ست صفحه، دامن دشت ختن حزین
نازم خرام کبک همایون مثال را
در حکم ماست ملک سلیمانی سخن
گوییم شکر سلطنت بی زوال را
نیروی کلک ماست که بالیده از غرور
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.