گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۵

 

صبح رخ از پرده نمود ای بدو رخ رشگ پری

خیز و مکن وقت سحر همچو سحر پرده دری

بی خبرم کن به سه می تا مگر از بی خبری

هم من ازین غم برهم، هم تو ازین عشوه گری

داد مجیر از لب خود بده که تا در نگری

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۵

 

صبح رخ از پرده نمود ای بدو رخ رشگ پری

خیز و مکن وقت سحر همچو سحر پرده دری

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۵

 

بی خبرم کن به سه می تا مگر از بی خبری

هم من ازین غم برهم، هم تو ازین عشوه گری

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۵

 

داد مجیر از لب خود بده که تا در نگری

عمر وی آید به فنا حسن تو گردد سپری

مجیرالدین بیلقانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۶

 

هم نظری هم خبری هم قمران را قمری

هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

هم سوی دولت درجی هم غم ما را فرجی

هم قدحی هم فرحی هم شب ما را سحری

هم گل سرخ و سمنی در دل گل طعنه زنی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۸

 

سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه‌گر‌ی

زخم مزن بر جگر خستهٔ خسته‌جگر‌ی

بر دل من زن همه را ز آنک دریغ است و غبین

زخم تو و سنگ تو بر سینه و جان دگری

باز رهان جمله اسیر‌ان جفا را جز من

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۲

 

طوطی و طوطی بچه‌ای قند به صد ناز خوری

از شکرستان ازل آمده‌ای بازپری

قند تو فرخنده بود خاصه که در خنده بود

بزم ز آغاز نهم چون تو به آغاز دری

ای طربستان ابد ای شکرستان احد

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹۶

 

می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری

وه چه خوشی گر نفسی پهلوی من باده خوری

گر ز خرابی منت نیست خبر رنجه مشو

مستی حسن ترا شاید اگر بی خبری

آهن و سنگ آب شود ز آه دل غم خور من

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶

 

بی خبر از خود مگذر، جانب دل هم نظری

ای چمنستان جمال‌، آینه دارد سحری

زندگی یک دو نفس‌، این همه پرواز هوس

کاغذ آتش زده‌ای سر خوش مست شرری

بر هوس نشو و نما، مفت خیالست بقا

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۰

 

مزد تلاشم به رهت دیده ندارد گهری

آبله‌ای ‌کو که نهم در قدم خویش سری

نیست درین هفت چمن چون قدت ای غنچه دهن

گلبن نیرنگ ‌گلی سرو قیامت ثمری

گر جرس آید به نوا ور ز سپند است صدا

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode