یا قمرا مقامرا ملکت قلب القمر
قم اسقنی الخمر فقد قام خطیب السحر
صبح رخ از پرده نمود ای بدو رخ رشگ پری
خیز و مکن وقت سحر همچو سحر پرده دری
واسق ثلثا صافیا مسلما عن کدر
من زر جون مزجت بما فیک العطر
بی خبرم کن به سه می تا مگر از بی خبری
هم من ازین غم برهم، هم تو ازین عشوه گری
وزد علیه قبلة وخذ بهذا القدر
فالعمر ظل زایل فلا تبق بالعمر
داد مجیر از لب خود بده که تا در نگری
عمر وی آید به فنا حسن تو گردد سپری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از او میخواهد که در هنگام سحر، شراب بیاورد تا از بیخبری رهایی یابد. او به معشوق توصیه میکند که بیمقدمه و بیتاخیر به سوی او بیاید و از غمهای زندگی فاصله بگیرد. در اینجا، توجه به زودگذر بودن عمر و زیباییهای زودگذر زندگی مطرح شده است، و شاعر به معشوق میگوید که از زیباییاش برای زندهکردن خاطرات استفاده کند، چون عمر کوتاه و فانی است.
هوش مصنوعی: ای ماه، ای آنکه مقام تو در دل ماه است، بیا و مرا شراب بنوشان، زیرا خطیب سحر در حال سخنرانی است.
هوش مصنوعی: صبح روشنی خود را نمایان کرد، ای دلبر زیبای من! حسادت میکنم به پریان، بیدار شو و در وقت سحر همچون سحر، پرده را در نزن.
هوش مصنوعی: نوشیدنی را که به وضوح و خالصی سه برابر شده است، به دور از هر گونه ناخالصی، در نظر بگیر؛ همانند مادری که عطر را با افکار و احساساتش در هم میآمیزد.
هوش مصنوعی: مرا به خواب غفلت ببر با سه جام شراب، تا شاید از این بیخبری، هم من از این درد رهایی یابم و هم تو از این ناز و دلربایی.
هوش مصنوعی: به سوی نقطه که شما را به خیر هدایت میکند رو کن و این مقدار را در نظر بگیر، زیرا عمر همچون سایهای زودگذر است، پس بیهوده در زندگی نمان.
هوش مصنوعی: صدا بزن از روی لب خود که اگر به آن گوش دهی، عمر او به پایان میرسد و زیبایی تو تبدیل به سپری خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.