هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری
هم سوی دولت درجی هم غم ما را فرجی
هم قدحی هم فرحی هم شب ما را سحری
هم گل سرخ و سمنی در دل گل طعنه زنی
سوی فلک حمله کنی زهره و مه را ببری
چند فلک گشت قمر تا به خودش راه دهی
چند گدازید شکر تا تو بدو درنگری
چند جنون کرد خرد در هوس سلسلهای
چند صفت گشت دلم تا تو بر او برگذری
آن قدح شاده بده دم مده و باده بده
هین که خروس سحری مانده شد از ناله گری
گر به خرابات بتان هر طرفی لاله رخی است
لاله رخا تو ز یکی لاله ستان دگری
هم تو جنون را مددی هم تو جمال خردی
تیر بلا از تو رسد هم تو بلا را سپری
چونک صلاح دل و دین مجلس دل را شد امین
مادر دولت بکند دختر جان را پدری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسی و عرفانی به توصیف زیباییها و لذتهای زندگی میپردازد. شاعر از قمر و گل و شکر صحبت میکند و به جستجوی خوشبختی و شادمانی اشاره میکند. او در تلاشی است برای یافتن سروش و نجات از غمها و نگرانیها. ابیات نشاندهنده عشق و زیبایی در زندگی و تلاش برای رسیدن به حالتهای روحانی و معنوی است. در نهایت، شاعر تأکید میکند که در این مسیر خوشبختی، جلال و جمال الهی، همواره در کنار انسان است و او را یاری میدهد.
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف زیباییها و جذابیتهای عشق و دوستی پرداخته شده است. شاعر به این نکته اشاره میکند که در یک رابطه، هم نیاز به همفکری و همفهمی وجود دارد و هم این که خوشبختی و شیرینیهای زندگی مانند شکر در یکدیگر تنیده شدهاند. عشق و دوستی مثل قمر و قمری به هم وابستهاند و این زیباییها میتوانند زندگی را شیرینتر کنند.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف حالاتی پرداخته میشود که همزمان با شادی و خوشبختی، غم و نگرانی هم وجود دارد. به عبارتی دیگر، اشاره میشود که در کنار خوشیها و شبهای خوش، دل مشغولیها و غمها نیز وجود دارند که نشاندهنده تضاد در زندگی است.
هوش مصنوعی: در دل گل، هم گل سرخ و هم سمن وجود دارد، و تو با طعنه به آسمان میزنی و حتا میتوانی زهره و مه را از بین ببری.
هوش مصنوعی: چند بار ماه در آسمان چرخید تا به خودش برسد و تو به او نگاه کنی؟ چند بار شکر ذوب شد تا تو به او توجه کنی؟
هوش مصنوعی: چندین بار دل من در آرزوی دلبستگیهای مختلف دچار شور و شوق شد، تا زمانی که تو از کنار آن بگذری.
هوش مصنوعی: به من یک جام شاداب بده، زود باش و میش بده، چرا که پرنده صبحگاهی (خروس) از صداهای ناله باقی مانده است و وقت بیرحمی برای خود را از دست داده است.
هوش مصنوعی: اگر در میکدهها هر سو زیبا رویی پیدا میشود، زیبایی تو در میان آنها از همه بیشتر و منحصر به فردتر است.
هوش مصنوعی: تو هم کمککننده جنون و دیوانگی هستی، هم زیبایی عقل و خرد. بلا و مصیبت از سوی تو به ما میرسد، اما تو خود سپری در برابر آن بلاها هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که صلاح و خیر در دل و دین به دست جمعی امن و معتبر رسید، مادر نعمتها و برکتها به عنوان سرپرست و پشتیبان، جان را به عنوان فرزند خود پرورش میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سنگ مزن بر طرف کارگه شیشه گری
زخم مزن بر جگر خسته خسته جگری
بر دل من زن همه را ز آنک دریغ است و غبین
زخم تو و سنگ تو بر سینه و جان دگری
بازرهان جمله اسیران جفا را جز من
[...]
می شکفد گل به چمن تا ز نسیم سحری
وه چه خوشی گر نفسی پهلوی من باده خوری
گر ز خرابی منت نیست خبر رنجه مشو
مستی حسن ترا شاید اگر بی خبری
آهن و سنگ آب شود ز آه دل غم خور من
[...]
بی خبر از خود مگذر، جانب دل هم نظری
ای چمنستان جمال، آینه دارد سحری
زندگی یک دو نفس، این همه پرواز هوس
کاغذ آتش زدهای سر خوش مست شرری
بر هوس نشو و نما، مفت خیالست بقا
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.