گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

تا بود اسباب جوانی به تن

روی چو گل باشد و تن چو سمن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

نکوئی یا بدان کردن وبال است

ندانند این سخن جز هوشمندان

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

زبهرآن که با گرگان نکوئی

ستمکاری بود بر گوسفندان

شیخ بهایی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مثنویات

 

بوسه نگیرد ز دماغ سخن

کش سخن او ندمد در دهن

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - نعت حق سبحانه تعالی

 

عرفی اگر شاهی اگر ممتحن

گر قفس آراسته در چمن

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - نعت حق سبحانه تعالی

 

نورس بازیچه چرخ کهن

فاخته عشوه ده سرو بن

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - حکایت

 

خسته دلی بود در آن انجمن

دست و لبش قفل سماع و سخن

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

در چمن و باغ ثمرزای کن

چشمه هر آب سخن دان سخن

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

رفتم و گشتم بریاض سخن

برخس و خاشاک گل و یاسمن

عرفی
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۱۰ - منقبت امام زمان

 

شخص تو چون روح و جهان چون بدن

در بدنش طرح تصرف فکن

میرداماد
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۱۱ - سبب نظم این دفتر

 

حقه فکرم همه در عدن

داشت که دزدید جهانش زمن

میرداماد
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۱۱ - سبب نظم این دفتر

 

نقد عطای کرم ذوالمنن

گو برهاند ز گرو فکر من

میرداماد
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مدح محمد امین

 

بهر زمین‌بوس امام زمن

ناصیه شد دیده صفت بال‌زن

فصیحی هروی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - داستان حاتم طایی

 

مردم آن قافله را این سخن

شور برآورد ز جان و ز تن

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - در تعریف خر خریدن ساده لوح

 

شد چو پر از پیکر خر پیرهن

زد سر خر، سر ز گریبان من

سلیم تهرانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او

 

شمع فروزندهٔ این نه لگن

شد چو ضیا بخش زمین و زمن

جویای تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

زود کن این خار ز بیخ و ز بن

یاد مکن از نو و نی از کهن

سعیدا
 

سعیدا » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱

 

نیست مرا با تو مجال سخن

قاعدهٔ رحمت خود پیشه کن

سعیدا
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۸
sunny dark_mode