صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۵ - عرض نامه پیش محبوب
اوست گدایی و منم پادشاه
کو برود، راه درین کو مخواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴ - مناجات اول متضمن اشارت به شواهد جود و دلایل وجود حق سبحانه ما اعلی شأنه و اجلی برهانه
طاسچه نرگس او دور ماه
جلوه گه نسترنش صبحگاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم
صدرنشین اوست درین پیشگاه
کنت نبیا بود آن را گواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۸ - نعت اول منبی از تقدم حقیقت وی بر همه حقایق امکانی به حسب مرتبه و وجود روحانی صلی الله علیه و سلم
جز پی آن شمع هدایت پناه
ماه نشد قبه این بارگاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۹ - نعت دوم در صفت معراج که از آسمان رسالت وی پایه ایست بس بلند و از آفتاب جلالت وی سایه ایست بس ارجمند
خانه به خانه به همین رسم و راه
سایه طوبی شدش آرامگاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۱ - نعت چهارم در اقتباس نور و التماس حضور آن حضرت صلی الله علیه و سلم
باز پسان را فکن از پیشگاه
داد ستم کش ز ستم کیش خواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۲ - نعت پنجم در ادب ضراعت امیدواران و طلب شفاعت گناهکاران
خار جفا ریخت به راهم گناه
لب بگشا عذر گناهم بخواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۶ - در فضیلت کلام موزون که هر نوع از آن بحریست مشحون به لآلی مکنون و جواهر گوناگون
بهره چو برگیرم ازان بزمگاه
از پی رجعت کنم آهنگ راه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۱ - صحبت سیم با پیر حقیقت بین و یافتن مرید گوهر مقصود از حقه حق الیقین
هر علم از سایه فزاید پناه
جز علم خور که بود سایه کاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۱ - حکایت عارف دل بیدار شب زنده دار
بانگ زند کز صف دوران راه
کیست که آید به درم عذرخواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۲ - مقاله یازدهم در نشان دادن از حال صوفیان که نشان ایشان بی نشانی است و زندگانی ایشان در جان فشانی
نیست به روی تو یکی مو سیاه
چند کنی نامه سیاه از گناه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۴ - مقاله دوازدهم در شرح حال علمای از عمل دور و سف های به جهل و جدل مغرور
بر تو چو نگشاد ز مفتاح راه
دولت فتح از در فتاح خواه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۵ - حکایت آن عالم در چاه افتاده که دست به شاگرد خود نداد تا جزای آخرت از دست ندهد
هیچ مدد دست ندادش به راه
ماند در آن راه چو یوسف به چاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۷ - حکایت عمر عبدالعزیز که در همه عمر عزیز از افسر عین عدالت سربلند بود و از حلقه میم مروت کمربند
کوه نشینان که ز ظلم سپاه
خاسته بودند ز سرهای راه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است
دانه کنی نقل به انبار شاه
کاه بری بهر ستور سپاه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۵ - حکایت زنگی که روی خود را در آیینه بی زنگ دید و به عکس روی خود آیینه را نپسندید
طلعت او بود بدانسان سیاه
آینه را چیست ندانم گناه
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۶ - مقاله هژدهم در اشارت به عشق که شور آن نمک خوان جگرخواران است و جراحت آن راحت جان دلفگاران
حال تو از خال سیاهان تباه
روز تو از مشک عذاران سیاه