گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۰

 

ترک قلندر من دوش درآمد از درم

بوسه گشاد بر لبم تنگ کشید در برم

در لب لعل ترک من آب حیات خضر بود

لب چو نهاد بر لبم گفتم خضر دیگرم

بوسه چو داد ترک من هندوی او شدم به جان

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۲

 

دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم

تا همه عمر بعد از این من شب و روز از آن خورم

ای که ابیت گفته‌ای هر شب عند ربکم

شرح بده از آن ابا بیشتر ای پیمبرم

گر تو ز من نهان کنی شعشعه جمال تو

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۷

 

دوش چه خورده‌ای بگو ای بت همچو شکرم

تا همه سال روز و شب باقی عمر از آن خورم

گر تو غلط دهی مرا رنگ تو غمز می کند

رنگ تو تا بدیده‌ام دنگ شده‌ست این سرم

یک نفسی عنان بکش تیز مرو ز پیش من

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » هجدهم

 

نامه رسید زان جهان بهر مراجعت برم

عزم رجوع می‌کنم، رخت به چرخ می‌برم

گفت که: « ارجعی » شنو، باز به شهر خویش رو

گفتم: « تا بیامدم، دلشده و مسافرم

آن چمن و شکرستان، هیچ نرفت از دلم

[...]

مولانا
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۲

 

آه که شد شکسته دل خسته جگر برادرم

با لب خشک و چشم تر غرقه به خون برادرم

هر مژه زین مشاهدت تیر صفت به دیدگان

با همه سست گوهری سخت نشسته تا پرم

عرش فتاده بر زمین یا تن تو به خاک بر

[...]

یغمای جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۵

 

آه که شد برادرم غرقه به خون برابرم

خاک عجب مصیبتی ریخت زمانه برسرم

کاش از این خبر صبا قصه برد به مادرم

کشته برادر از جفا گشته اسیر خواهرم

صفایی جندقی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در مدح حضرت امیر (ع)

 

بیار، می بریز، هی سبوسبو به ساغرم

نظاره کن به باطن و مبین به زهد ظاهرم

زخیل عاشقان اگر، نه برترم نه کمترم

اگر، که نیست باورت بگو که تا درآورم

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode