رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۹
نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند
لشکر فریادنی، خواستهنی سودمند
قند جداکن ازوی، دور شو از زهر دند
هر چه به آخر بهست جان ترا آن پسند
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح دهقان سعدالدین
ای رخ و زلفت چنانک ماه بمشکین کمند
ساخته نظاره گاه بر سر سرو بلند
منظر ماه منیر از بر سرو سهی
طرفه و نادر بود خاصه بمشگین کمند
ای بت بادام چشم پسته دهان قند لب
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح دهقان میرعمید
دهقان میر عمید صدر همایون که بخت
بر سر او چون همای سایه دولت فکند
آنکه چو افشین و معن وآنکه چو سحبان و فضل
در ره فضل و هنر بنده اویند اند
صد یک آنکو کند بر زر و بر سیم خویش
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰
عشق تو اندر دلم شاخ کنون میزند
وز دل من صبر را بیخ کنون میکند
از سر میدان دل حمله همی آورد
بر در ایوان جان مرد همی افکند
عشق تو عقل مرا کیسه به صابون زده است
[...]
عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانکه بلندی دهد، تا بتواند فکند
چون برسد آفتاب در خط نصفالنهار
سر سوی پستی نهد تا که در افتد به بند
واقعهٔ آدمی هست طلسمی عجب
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۶
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانک بلندت کند تا بتواند فکند
قطره آب منی کز حیوان میزهد
لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت
[...]
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهاردهم
ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند
خنده نمیآیدت، بهر دل من بخند
ای ز تو عالم بجوش، لطف کن، ارزان فروش
خندهٔشیرین نوش راست بفرما، بچند؟
خنده زند آفتاب، گیرد عالم خضاب
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶
روز برآمد بلند ای پسر هوشمند
گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند
طفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببال
ابر بهاری گریست طرف چمن گو بخند
تا به تماشای باغ میل چرا میکند
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۲
نیست به دست امید بخت مرا آن کمند
کافتدش از هیچ رو صید مرادی به بند
دعوی عیاریم رفت به کویش فرود
ز آنکه سرم پست شد کنگر قصرش بلند
بی سر و پا می دویم تا به کجا سر نهیم
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴
از پی صید دگر، تا بجهاندی سمند
ذوق رهایی نیافت، آهوی سر درکمند
در ره عشق ای بلا، مهلت گامی بس است
جان سلامت روی، باد فدای گزند
رو که ستم می کند، بر من آرام دوست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴۴
مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند
خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
بر سر دست دعاست روی به هر جا کند
ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند
سلسله پردازشو رو به بیابان گذار
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵
صید کنان میروی، ای صنم صید بند؛
گر خوشی از صید ما،این سر ما، این کمند
ما همه شیرین پرست، لیک دریغا که هست
کوکب فرهاد پست، اختر خسرو بلند
بنده ی فرمان او، از دل و جان ما همه
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۱ - توجه امام(ع) به سوی کربلا
به نار خلت چو کرد خلیل را ارجمند
به حکم برداً سلام شد عاقبت سربلند
سپس بذبح پسر گرفت تیغ و کمند
به حلق فرزند تیغ گذاشت بیچون و چند
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی امیرالمؤمنین علی علیه السلام » شمارهٔ ۴ - مدیحة الامیر علیه السلام فی یوم الغدیر
چون بسر دست شاه شیر خدا شد بلند
بتارک مهر و ماه ظل عنایت فکند