فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
تحیر بست در شرح غم عشقت زبانم را
چه گویم بر تو چون ظاهر کنم راز نهانم را
به سوزِ دل ز وصلَت چاره ای جُستم ، ندانستم،
که آتش بیش خواهد سوخت از نزدیک جانم را
شدی غایب ز چشمم ، شد دلم صد پاره از غیرت،
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
به افسون محو کردی شکوههای بیکرانم را
به هر نوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را
به نیکی میبری نامم ولی چندان بدی با من
که گم میخواهی از روی زمین نام و نشانم را
به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹
مکن بی بهره یارب از قبول دل بیانم را
به زهر چشم خوبان آب ده تیغ زبانم را
تهیدستی ندارد برگریز نیستی در پی
نگه دار از شبیخون بهاران گلستانم را
چو طوطی لوح تعلیمم ده از آیینه رخساران
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷
خدایا تازه کن چون شمع مغز استخوانم را
توانایی کرم فرمای جسم ناتوانم را
نهالم را خزان کردست ایام کهنسالی
شکفتن ها کرامت ساز شاخ ارغوانم را
قد خم گشته یی دارم الهی دستگیری کن
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵
سوار برق عمرم، نیست برگشتن عنانم را
مگر نام تو گیرم تا بگرداند زبانم را
عدم کیفیتم خاصیت نقش قدم دارم
خرامی تا به زیرپای خود یابی نشانم را
به رنگ شمع گر شوقت عیار طاقتم گیرد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲
به پیری عشق سازد شوختر طبع جوانم را
که آتش می کند پرزورتر، پشت کمانم را
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
الهی مهربان کن دلبر نامهربانم را
به دل جویی برانگیز از تفضل دلستانم را
به درد عشق بی رحمی بکن چندی گرفتارش
بخر از دست این کافر دل بی رحم جانم را
به داغ گل رخی چون خود دلش در خار خار افکن
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵ - مسوزان
ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیمجانم را
بکَن بال و پرم، امّا مسوزان استخوانم را
اگر قصد شکارم داشتی اینک اسیرم من
دگر از باغ بیرون شو، مسوزان آشیانم را
به گردن بستهای چون رشتهٔ بر پای زنجیرم
[...]