گنجور

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۱ - در توصیف بهار استانبول

 

بهر غلتاندن کشتی، نمودی جابه‌جا ما را

خدا دیگر چنین شب را نیارد بر کسی روزی

فتاده بود عکس مه بر آب و این عجب ما را

که مه دیگر چه افروزد همانا چون تو افروزی

ز هول عشق قلبم، در تپش مانند زرتشتی

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

زمان نزع هجده ساله عاشق دختری دیدم

ابا سیمای پراندوه و اندر رفته چشمانی:

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

فتاده گوشه‌ای، اندر اتاقی زار و پژمرده

ز فرط بی‌کسی، بنهاده بر دیوار پیشانی!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

عیان می بود، که بیماری سل است، از وضع سیمایش

بلی هم درد روحی بودش و هم درد جسمانی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

چو گه فکر شفا می کرد، مأیوسانه می گفت این

به غیر از مرگ دیگر نیست، بر این درد درمانی!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

به ناگه از پس آه و سرشکی چند زد ضجه

که آخر عشق، آیا زین سیه اختر چه می خواهی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

اگر دل بود دادم من، وگر سر بود، بنهادم

به دست خویش افتادم، ز پا آخر، چه می خواهی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

زمان مرگم است ایدر، بنه آسوده ام دیگر

خدا را در دم آخر! ز من دیگر چه می خواهی!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » مرگ دختر ناکام

 

پس از این ناله او خورد اندکی غلت و دگرگون شد

صدا زد مردم، اینک زین سپس ایدر چه می خواهی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۴ - بیان رسوم و عادات نوروزی ایرانیان در روزگار باستان

 

که خود این سبز نوروزی ما رسمی است زآن دوران

که ای سبزه فراوانمان نما، این سال نوروزی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۴ - بیان رسوم و عادات نوروزی ایرانیان در روزگار باستان

 

بلی این سان نیاکانْمان، جهان را سر ببردندی

که دائم نامشان بودی، قرین با فتح و فیروزی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۴ - بیان رسوم و عادات نوروزی ایرانیان در روزگار باستان

 

همه از شوق سال نو به لب گیرند جام می

که می خوش باد امروز و مبارک باد نوروزی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی

 

ز ظل (طلعت) و (انور) فضای شرق نورانی

همان گونه که تو با طلعت خود، عالم‌افروزی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی

 

بتا بس سود این الفت، ز من ار بشنوی دارد

اگرچه تو زبان من، ندانی و نیاموزی!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی

 

فرا گیریم باز از سر، جهان را سر به سر با هم

به توفیق خداوندی و با اقبال و فیروزی

میرزاده عشقی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
sunny dark_mode