عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹
سر مویی سر عالم ندارم
چه عالم چون سر خود هم ندارم
چنان گم گشتهام از خویش رفته
که گویی عمر جز یک دم ندارم
ندارم دل بسی جستم دلم باز
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰
امید راحت از عالم ندارم
اگر شادیست ورغم هم ندارم
اگر افزون شود خرّم نگردم
وگر نقصان کند ماتم ندارم
همه عالم دمست و این عجبتر
[...]
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۴۲ - نامه ششم از زبان معشوق به عاشق
اگر صد چون تومیرد غم ندارم
که سر گردان و عاشق کم ندارم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۵
به دوران وصالت غم ندارم
به ریش هجر تو مرهم ندارم
مسلمانان به درد روز هجران
گرفتارم ولی همدم ندارم
که گوید حال زارم با تو هم باد
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو
که یاری روز و شب جز غم ندارم
به غیر از خون دل همدم ندارم
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷
به عالم حاصلی جز غم ندارم
ولی یک جو غم از عالم ندارم
بجز غم در جهان همدم ندارم
ندارم خاطر خرم ندارم
چنان خو کرده ام با غم که کو غم (؟)
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴
به عالم حاصلی جز غم ندارم
ولی یک جو غم عالم ندارم
به جز غم در جهان همدم ندارم
وگر غم هم نباشد غم ندارم
چنان خو کرده ام با غم که گر غم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸
منم کاکنون به عالم غم ندارم
و گر دارم غم عالم ندارم
ز قلاشی و رسوایی و مسنی
اساس شادمانی کم ندارم
گریبان من و دست رضایت
[...]