صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
ملک چون دید موسی از عدد بیش
فکندی بال و بگرفتی سرخویش
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب
که ما را سیر فی اللهست در پیش
تو سلطان توانگر بنده درویش
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵
اگر چه گفته فیثاغورث از پیش
نبودش حجتی بر گفته خویش
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۲
تو را من میشناسم بهتر از خویش
تو را من آوریدستم به این ریش
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۳
ترا صحبت ز عارف بود در پیش
عبث رفتی سرِ بیحالیِ خویش
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۸
کشند ار صف ز طهران تا به تجریش
نبینیشان به صف یک مو پس و پیش
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۱۱
ز اصلاحش چه می خواهی از این بیش
که نَبوَد در وزارتخانه یک ریش
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۱۱
مقدسزادهاند از مادر خویش
گناهست ار کنی مرغانشان کیش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم
شوم، گیرم ره ملک ری از پیش
مگر جویم در او کام دل خویش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان
چو می خوردی خیال بد میندیش
که از مستی خیال بد شود بیش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا
اگرگوید به ترک عادت خویش
بلای اجتماعی آیدش پیش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
ز پس خورشید و باد سام از پیش
کباب خوبش دیدم در بر خویش
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
زمانی بر جگرها میزند نیش
زمانی نوشدارو مینهد پیش
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۱ - سعی و عمل
چنان بگرفته راه سعی در پیش
که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - گرگ و شبان
شبان فارغ از گرگ بداندیش
بود فرجام، گرگ گلهٔ خویش