نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین
ز بیپشتی چو عاجز گشت پرویز
ز روی تخت شد بر پشت شبدیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین
به شطرنج خلاف این نطع خونریز
به هر خانه که شد دادش شه انگیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه
نه از شیرین جدا میگشت پرویز
نه از گلگون گذر میکرد شبدیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزمگاه
اگر چه شیرپیکر بود پرویز
ملک بود و ملک باشد گرانخیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران
جرس جنبانی مرغان شبخیز
جرسها بسته در مرغ شبآویز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
به چشمی طیرگی کردن که برخیز
به دیگر چشم دل دادن که مگریز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
هوای گرم بود و آتشِ تیز
نمیکرد از گیاه خشک پرهیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
اگر در پادشاهی بنگری تیز
سبق بُرده است از عزم سبکخیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۲ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین و رفتن به روم و پیوند او با مریم
ملک را گرم کرد آن آتش تیز
چنانک از خشم شد بر پشت شبدیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۲ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین و رفتن به روم و پیوند او با مریم
چو گشتم مست میگویی که برخیز
به بدخواهان هشیار اندر آویز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
و گر گوید کنم زآن لب شکرریز
بگو دور از لبت، دندان مکن تیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
پس آن گه از سنانِ تیشهٔ تیز
گزارش کرد شکل شاه و شبدیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
منم دراجهٔ مرغان شبخیز
همه شب مونسم مرغ شبآویز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
اگر من تیغ بر حیوان کنم تیز
نه شبدیزم جوی سنجد نه پرویز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
نه چندان دوستی دارم دلآویز
که گر روزی بیفتم گویدم خیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
دگر بار آن قیامتروز شبخیز
به زخم کوه کردی تیشه را تیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
ملک گفتا چو بینی عیب هر چیز
ببین عیب جمال خویشتن نیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او
زبان بگشاد با عذری دلآویز
ز پرسش کرد بر شیرین شکرریز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او
ز نعلکهای گوش گوهرآویز
فکندی لعلها در نعل شبدیز
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۰ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
مگو کز راه من چون فتنه برخیز
چو برخیزم تو باشی فتنهانگیز