عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
سر موئی اگر برتر بأعلی
پرم سوزد پرم نور تجلّی
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
زهی راحت که قدوسان اعلی
همی نازند دایم زان تجلی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
خطم دادند بر فردوس اعلی
که فردوسی به فردوس است اولی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
تو شاهی بایزید از قرب اعلی
حقیقت غرقه در نور تجلا
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید
چنانش مست کرد اندر تجلّی
که در خود دید آدم سرّ اولی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
چو سرّ واصلانی ذات کلّی
چرا اکنون تو اندر بند ذلّی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ره جان اوّل از ذات تعالی
نفخت فیه شد از قدرت لا
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کسی دیدست رویت از تجلّی
که چون منصور شد در عین الّا
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سوی خاک آمدستی از تجلّی
دگر خواهی شدن در عین الاّ
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سوی خاکی و نور در تجلّی
ندیده این زمان اسرار مولی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
تو دیداری از آن نور تجلّی
عیان در تست کل دیدار مولی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
بتو پیداست ای خورشید اعلی
که دیداری تو از نور تجلّی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
بسی میگوئی از وصل تجلّی
حقیقت دیدهٔ دیدار مولی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
چو میبینم همه نور تجلّی
از آنم روشنست دیدار مولی
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ
همیشه فیض فضل حق تعالی
بود از شان خود اندر تجلی
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر
کند انوار حق بر تو تجلی
ببینی بیجهت حق را تعالی
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۲ - در پیدایش نفس و صفت آن
ز روح اعظم و از امر اعلی
پدید آمد به خلقت عقل اولی
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹
دو عالم خواه زیر و خواه بالا
همه آئینه حقاست تعالی
وجود جمله موجودات از تو
تو ظاهر در همه جل و جلالا
یکی ذاتست ظاهر خواه باطن
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
چه مجلس، دل ازو محو تجلی
چون مجنون در تماشاگاه لیلی