چنین گفتند دانایان اسرار
که چون حق کرد نور خویش اظهار
ز عکس نور او شد عکس عالم
که خوانندش حکیمان روح اعظم
ز روح اعظم و از امر اعلی
پدید آمد به خلقت عقل اولی
حدیث از سید سادات نقلست
که مخلوق نخست از امر عقلست
به امر از عقل کرد او نفس پیدا
چنان کز جنب آدم شخص حوا
از آن پس عرش و کرسی و سموات
که باشد اندر او چندین علامات
ز نور و ظلمت و افلاک و انجم
ز ارکان و موالید و ز مردم
چو صورت بست ازین بس نفس انسان
جدا کردش به نطق از جمع حیوان
ز حق نفست بدین ترتیب و مقدار
به چندین واسطه آمد پدیدار
ازو بهتر نیامد هیچ موجود
ز موجودات او بوده است مقصود
کسی کو محرم سر خدا نیست
امانت را بدو دادن روا نیست
در این معنی سخن گفتند حالی
ولیکن من نگویم جز مثالی
مثالت گر نکو مفهوم گردد
تو را سرّس از آن معلوم گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.