×
عطار » خسرونامه » بخش ۶ - در فضیلت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام
چو دنیا را طلاقی داد جانش
مگر انگشتری ماند از آنش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
از آن شد تفته اندر عشق جانش
که میجوشید مغز استخوانش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
ستاره دیده در شکّرستانش
زمین بوسیده ماه آسمانش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
دل پسته توان دید از دهانش
از آن ببریدهاند از بن زبانش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
برون افتاد چون آتش زبانش
ز حسرت آب آمد در دهانش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
چو آتش کرد خاتون قصد جانش
که برگیرد چو شمعی از میانش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
پس آن انگشتری کان دلستانش
بداده بود از بهر نشانش
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
دران آتش چنان میسوخت جانش
که موج آتشین میزد زبانش
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
رگ دل چون بدست آورد جانانش
تن خود را رگی میدید با جانش
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
چو جان بستد سپهر جان ستانش
جهان برهاند از کار جهانش
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
چو شد خندان، پدید آمد زبانش
زبان بگشاد و پیدا شد دهانش
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
چوجانی برگزیدم از جهانش
پس آنگه خواندمی آرام جانش
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
برخود خواند حسنا آن زمانش
بپرسید آشکارا و نهانش
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
چنان دردی پدید آمد بجانش
که غلتان گشت خون از دیدگانش